درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

روزمره

5 روز بدون خلبان رفتم اهواز خونه مامانش اینا.... طفلی مامان باباش و داداشاش تمام تلاششونو کردن که به من خوش بگذره :)


یه روزشم نذری داشتن و ملت اونجا بودن...


یه روزشم بخاطر اهواز رفتن من دوستام برنامه دور همی گذاشتن رفتیم خونه نوشین:)


یه روز دیگشم باز بخاطر من یکی دیگه از دوستان دعوت کرد رفتیم خونشون :))


باقیش به کار و بار و پای لپ تاب نشینی گذشت.... روزهای خوبی بودن :)


فقط شب ها خوابم نمی برد!!.... یه کم هم مادر شوهر سیستم زندگیمو عوض کرد، شب ها تا نصف شب با هم حرف میزدیم و صبح ها تا نزدیک ظهر لالا :)


از بعد از عقدمون اولین بار بود 5 روز پشت سر هم تنها باهم بودیم :) تحزبه خوبی بود.


خونه نوشین هم پسرشو دیدیم و کلی نی نی بازی کردیم :)


خونه زهرا زود رفتم و بچه اشو گرفتم تا غذا درست کنه :)


دوستام بهم کادو عروسی دادن (آیکون شرمنده شدن)


یه شبم خونه دختر خاله خلبان دعوت بودیم...:)


همین.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد