خلبان که اومد کلا کلی آرامش با خودش آورد... از وقتی اومده کمتر چیزی اذیتم میکنه :)))
. . .
دیروز رفتیم آتلیه یه عروس دومادی اومده بودن جلوی ملت سر فیلم عروسی و قراردادشون باهم بحث میکردن!!!... انگار که از هم متنفرن!.... کلا نمیدونم فاز این آدما چیه و اصلا جرا ازدواج میکنن!!... هر دو عصبی!!... خلبان وسط ماجرا نتونست طاقت بیاره... کمی با دوماده صحبت کرد... بعد کمی دوتاشون آروم شدن و بعد سعی کردیم کمی بخندونیمشون... و بگیم بیخیال باشید مث ما... همش میگذره و .... ولی وقتی رفتن همه میگفتن خدا آخر و عاقبتشونو به خیر کنه!!...
. . .
دیگه کمش مونده |