هوم سوییت هوم

هنوز چمدونامون رو زمینه و لباسای توش ولو تو اتاق.... دل و دماغ تمیز کردن هم ندارم...

عاشق روزایی بودم که خلبان خونه بود و لازم نبود بره سرکار... الان ولی... دوس دارم زودتر خوب شه بره سرکار... غمگینم که همش خونس... از صبح هر کی زنگ زده حالشو بپرسه گریه ام گرفته :(... خیلی غمگینم...