امروز به خاله کوچیکه مسیج دادم.... گفتن خاله میدونم خواهر زاده هات زیادن و نمیرسی از همشون خدافظی کنی.... ولی من با همشون فرق دارم.... برای من ویژه دعا کن.... بعد لیست دعا هم براش فرستادم:دی....
اونم گفت عزیزم به همه زنگ زدم فقط به تو زنگ نزدم آخه ترسیدم گریم بگیره و دلتنگ بشی!!!....
همچین خاله هایی دارم من!!!
.
.
.
.
پسره ی پر رو.... هر بار منو میبینه.... یا ازم جزوه داده کاوی میخواد.... یا ایبوک.... یا پروژه.... یا نمونه سوال..... بعد امروز تو دانشگاه دیده منو.... میگه سلام خانم داده کاوی!!!!!... امروز امتحانو دادیم دیگه با شما کاری نداریم!!
همچین همکلاسی هایی دارم من!!!
.
.
.
.
به مامان بزرگم میگم بیگ مام:دی آفرین برام دعا کن پی اچ دی قبول شم..... میگه ار قبول بویی دگه بواره بمیویی دزفیل؟ میگم نه یه چند سال دیگه میام..... میگه نه دا دگه وا اویی.... نمبوه منی اوچون خود تینا.... بیو مخیم دندرو درس کنیم بریم سر او:دی.... ایشالا قبول نبویی اویی پیشمون!!!
یه همچین مادربزرگی دارم من!!!