زندگی یعنی یکی سورپرایزت کنه..... اونم با یه دوز و کلک هایی که به ذهنت هم نرسه.... یعنی کنارش تو سالن تئاطر بشینی و قبل از اینکه تئاطر شروع بشه بهش بگی ها ها ها یادته چقدر قبلنا پیچوندمت و باهات نیومدم تئاطر بعد به یاد اون روزایی که فکرشم نمیکردیم تهش این بشه و الان کنار هم باشیم لبخند بزنیم:دی... یعنی وسط تئاطر یهو دستشو بگیری و فشار بدی.... یعنی به دونه دونه حرفاش گیر بدی و اذیتش کنی.... یعنی با اینکه خوابت میاد دلت نیاد ازش جدا بشی و بهش بگی یه دور دیگه هم بزنیم بعد منو برسون.... یعنی با اینکه خوابت میاد منتظر بمونی تا برسه خونه.... تو رستوران استیک مرغ پرسی سفارش بدی و بعد خودت براش ساندویچ درست کنی....
یعنی بعدش که میرسوندنت با دوستات چند دست منچ بازی کنی و بخندی....
یعنی با اینکه خوابت میاد و گیجی وسط چرتت از تو اتاق راجع به حرفای بچه ها که تو هالن بلند نظر بدی....
یعنی با بچه ها بشینی جدول حل کنی و دنبال جوابای جدول تو گوگل بگردی...