صد ها بار صداشو وقتایی که پیشش بودم و اون در حال صوبت کردن بوده و من یواشکی ضبط کردمو گوش میدم....
چشمامو می بندم.... و حس میکنم که دقیقه کنارمه و داره این حرفا رو میزنه.....
لبخند و لبخند و لبخندی که یهو تبدیل میشه به اشک........
فک کنم یه جایی که هممون دوره هم بودیم.... و میخندیدیم.... بلند خندیدیم دل یه نفر که تنها و غصه دار بوده شکسته.... اگر غیر از این بود این بلا سر ما نمیومد.... انگار که غم عالم تو دل منه امروز..... روز خیلی بدی بود..... خیلی بد.....