از کجا بنویسم؟... از اینکه چی شد که افتادم تو کار وبلاگ و نوشتن؟... اصلا چی میشه که ادم شروع میکنه به نوشتن؟... یه چیزایی تو دل ادمه که ادم میخواد اونا رو بریزه بیرون؟... اولین وبلاگی که ساختمو حذف کردم!.. چرا؟... چون خوندن مطالبی که نوشته بودم آزارم میداد!... من دنبال یه چیزی بودم که بهم انرژی بده!.... من نیاز داشتم با یه چیزایی تنهاییمو پر کنم... نوشتنو دختر اردیبهشتی بهم یاد داد.... سر کلاسا حرف نمیزدیم... فقط برای هم مینوشتیم.. کلی از این نوشته ها داریم و کلی خاطره... یه روزی... دلم از یه جایی خیلی گرفته بود... دختر اردیبهشتی گفت الی... یه وبلاگ بساز.. تموم حرف هایی که تو دلته و نمیتونی به زبون بیاریو اونجا بنویس... تو بلاگفا وبلاگی ساختم و بعد از مدتی حذفش کردم!!! و ..... دوست داشتم وبلاگ های بچه های همشهری رو پیدا کنم... نمیدونم!... یادم نیست چطوری!... آخه قبلنا فقط وبلاگای دزفول نتو میخوندم هیچ وقتم کامنت نمیذاشتم!... وبلاگ فرما تو دزفیلو دیدم... بعد تو کامنتاش همه دزفولی بودن.... به وبلاگ همه سر میزدم و مطالبشونو میخوندم... کم کم با بقیه آشنا شدم....و .... کم کم... طوری شدم که هر روز صبح... از خواب که بیدار میشدم.. اولین کاری که میکردم نوشتن بود!!... و اینگونه شد که عادت کردم به نوشتن.... به نظر خودم... نوشتن مهم ترین و بهترین عادتیه که تو سال 88 به دست اوردم.... و تو زندگیم خیلی خیلی تاثیر داشت... دوستای زیادی پیدا کردم... اشخاص مهمی که حرف هاشون برام تاثیر گذار بوده و به نظر خودم باعث پیشرفتم شده...
دوست دارم همچنان به نوشتن ادامه بدم... آخه باعث شده به دوروبرم بیشتر توجه کنم.... و با یه دید دیگه به مسائل نگاه کنم...
از همه ی اینها که بگذریم.... پر رنگ ترین چیزی که تو سال 88 بهش رسیدم این بود که:
من از دو روزه ی هستی به جان شدم بیزار خدایا شکر که این عمر جاودانی نیست
نوروز رو با تمام قشنگی هاش... با تمام دوره هم بودن ها.. با تمام بهانه ها برای خندیدن ها... با تمام شکوفه های درخت های مرکباتش... با تمام پول های عیدی نو... و و و تقدیم میکنم به همه ی اونهایی که بهانه هایی دارند برای شاد زندگی کردن و لبخند زدن...
.این آخرین پست امساله.......
سال جدیدو به همه تبریک میگم... و برای همه سلامتی آرزو میکنم....
سلام.. نوشتنت خیلی خوبه... تفاوت رو خودت تشخیص میدی ؟... پست های اولت با لانت... خیلی خوب مینویسی...
یه خواهش داشتم... اینکه نوشتی این عمر جاودانه نیست و این شعری که بالای وبت نوشتی رو... با یه عبارت دیگه جایگزین کن... سال نو... دوس دارم بالای وبت عبارت شاد نوشته باشه...
سلام
در گشودند به باغ گل سرخ
و من دلشده را
به سراپرده ی رنگین تماشا بردند ...
من به باغ گل سرخ
در تمام شب سرد
روشنایی را خواندم با آب
و سحر را به گل و سبزه
بشارت دادم
روزهایی سرشار از شادی و آرامش در انتظارت باد
پیشاپیش عیدت مبارک
الی بنویس،
به کسی هم کاری نداشته باش
چون همونطور که گفتم،
این یه وجب خاک اینترنت مال توئه
در آخر
دِرِوِرِتَم.
سلام



ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــال
نو مبارک
سلام
ممنون از اینکه سر زدی
دوست عزیز نوشتن خیلی خوبه و لی اینکه آدم بدونه چی میخواد بنویسهمهمتره و مهمتر از اون خوندنه سعی کن زیاد بخونی و درست بنویسی یعنی چیزائی بنویسی که باعث کمالت بشه بازم ممنون موفق باشی
سلاممم. عیدت پیشاپیش مبارک....
خیلی زیبا می نویسی .من از نوشته های قبلیت خبر ندارم ولی الان خیلی خوبن...
همین جوری پیش بری یه چیزی میشی....
سال 88 با تمام خوبی ها و البته بدیهاش به قول بعضی ها تموم شد ولی واسه خیلی ها تموم نمیشه...
ایشالله سال 89 سالی پر از موفقیت برای شما و همه ایرانیان عزیز باشه...
سالی پر از شادی و موفقیت رو آرزو میکنم براتون...
سلام
سال نو مبارک الی خانم
منم اصلا نمی دونستم وب چیه
یکی از همکارام گفت یه وب بزن
منم زدم و حالش رو بردم
با مجموعه ای از دوستان خوب و با حال
امیدوارم بمونی
بهترین روزها رو برات آرزو می کنم.
سال نوت مبارک
ایشالا سال خوبی رو پیش رو داشته باشی !
عیدت مبارک الی جان
سلام الی عزیز.
عیدت مبارک . با آپ نوروزی به روزم...به سری بهم بزن...
عیدت مبارک
اینقدر بدم میاد یه جای که همه دارن تبریک میگن منم تبریک بگم...! مثلا یارو بچش به دنیا اومده همه میان میگن میگن مبارک..یا عروسی کرده میگن مبارکه...یا ماشین خریده میگن مبارک..یا...
یا مثلا یکی مرده همه میان میگن تسلیت...!!
خوب همه میگن دیگه....دیگه چرا منم بگم؟
عیدت مبارک آبجی الی ..
به افتخار عید ...
کیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلیلی
سلام برات روزهای خوشی آرزو میکنم همراه با هزاران بوسه از خدا تا بفهمی چه حس قشنگی داره دوست دارم الی عزیز
سلاااااااام الی جونم
سال نو رو بهخ خودت و خانواده عزیزت تبریک میگم
آپم بدووووووو منتظرتم
این پست، پست های قبلی و کامنتی که برای من گذاشتید رو خوندم.
ویرجینیا ولف می گه؛«نوشتن، یعنی نومیدی مطلق»
و...
و هیچی دیگه. امید وارم از شما بیشتر بخونم.
تو نوشتی و من با تو آشنا شدم
سال خوبی داشته باشی الی عزیز
سلااااااااممممممممم
سال نو مبارک
سال خوبی داشته باشی...
عادت خوبی تو سال 88 پیدا کردی
نوشتن....
من که اصلا نمی تونم اون چیزی که او ذهنم رو بنویسم
من الان به نوشتن احتیاج دارم..
الی صد بار دیگه هم گفتمت..عیدت مبارک..