دلم واسه روزمره نویسی و پراکنده نویسی یه ذره شده....
یه سوال!... شما چه حسی نسبت به آهنگ جدید 2afm دارید؟.... من که خیلی دوستش دارم... اصولا آهنگ رپ گوش نمیدم ها.. ولی هر موقع pmc این اهنگو میذاره میشینم کامل میبینمش و گوش میدم و ... لذت میبرم ازش!!....
.
.
.
امروز یه خانواده ی عرب اومده بودن تو مغازه.... 11 نفرشونو من دیدم بقیه فک کنم نیومده بودن تو:دی... نه!.. فک کنم بیشتر بودن!.... واسه خرید عروسی.. اونم 2عروس!... بعد میخواستن همه چیزشون مثل هم باشه... جالب اینه که هم رنگ و هم سایز میخواستن همه چیو:دی.... بعد دیگه خوش به حال ما شد دیگه...
جمعیت زیادشون خیلی جلب توجه میکرد.... 2تا خانم سن بالا همراهشون بودن که خسته شده بودن... یکیشون گفت از صبح بازار بودیم خسته شدیم... بعد دمپایی هاشونو دراورده بودن و نشسته بودن رو پله:دی... خیلی باحال بود... 3تا صندلی بهشون دادیم... 3تا دیگشون نشستن تا بقیه انتخاب کنن.... میز گردی تشکیل داده بودن تماشایی... منم... هر کاری کردم نتونستم شیطنتمو کنترل کنم و ازشون عکس نگیرم!...:دی... ولی عکسو نمیذارم چون ممکنه راضی نباشن:دی
.
.
.
سر کلاس بودیم.. همه ایستاده بودن در حال انجام یه سری کارهای پیچیده.... استاد میخواست یه مثال بزنه یه چیزی تو مایه های دینام دوچرخه که با چرخش چرخ ها چراغش روشن میشه!... من بلند گفتم یویو!!... بعد همه خندیدن!!... خب من بچه بودم یه یویو داشتم که میچرخید چراغش روشن میشد خب!!
رپ ؟ اصلاً ! البته دروغ نگم ! غیر از یکی از ساسی مانکن .
عکس گرفتی؟؟؟؟؟؟؟
در مورد یویو هم ؛ حق با تو بوده ! میدونی اگه من بودم چی میگفتم؟ میگفتم دینام دوچرخه !
این که همش شد دی دی دی دی دی دی دی!!!!!!!!!!!!
منم یه بار کلاس اول دبیرستان سر کلاس فیزیک (آقای احمدی اگه بشناسین!) داشت نور و این چیزا رو درس میداد. یه چراغ قوه کشید پا تابلو ... منم گفتم:آقا اجازه! این گوشکوبه چه ربطی به درس امروزمون داره!!!!!!! تا آخر زنگ خودشم میخندید!
دست شیطونو بستی ها
مشتری حبیب خداست در محضر او شیطونی میطونی نکنید
حواسش پرت می شه جنس دلخواه انتخاب نمی کنه می یاره سرتون
منم دوسش دالم
اهنگه رو می گم
عربا کلا آدمای جالبین :دی
راستی من حاضرم هندونه رو از دست بدم ولی بخوابم :دی
وای دیدی چقدر عرب هست تو بازار؟
وووویـــــــــــــــــی!!!!!!!!!
یه بار دبیر عربی مثال می خواست از مصدر فعیل... کل بچه ها کلاس با هم، فامیلی منو گفتن!!!!!!
خود دبیرمون هم صفا کرد!!! البته من بیشتر!
این پست یکی از ْآن پستهایی بود که حرامش کردی من اگر جای تو بودم همان لحظه ای را که با دوربینت ثبت کردی با قلم اینجا توضیف میکردم حتم دارم یک داستان کوتاه قشنگ از تویش در می آمد
شکلک یه آدمی که هرچی فکر میکنه چیزی غیر از یویو و دینام دوچرخه یادش نمیاد.....
آهان توربین زیر سد :)
هم توربین... هم فرفره...
سلام
خوش به حالت این صحنه ها رو میبینی دلت شاد میشه
یه مدته حس رپ گوش دادن نمیاد ...
سالی تا سالی اگه یکی گیرم اومد گوش میدم ...
حالا این خوبه واسه دو تا عروس دوماد لباس میخریدن ... یه بار تو یه مغازه بودیم ( با اهل منزل) من داشتم لباس پرو می کردم ... یه زن و مرد با سه تا دختر و یه پسر اومدن پایین ... فقط یکیشون انگار تو سن دبیرستان بود .. بقیه ابتدایی ... همین که خواستیم از پله ها بریم بالا و از مغازه بیایم بیرون دیدیم چهار تا پسر دیگه رو پله ها نشستن ... شاخ در آورده بودیم به خدا!!! ... چه جمعیتی ... اونم واسه یه خانواده
دختر عمه م وقتی میشینه پای اون آهنگش از اول تا آخرشو میبینه تا چند بار به ساعت مچی 2afm زل بزنه و سلیقشو تحسین کنه !!!
نکته ای که برام جالب بود این بود که این آقا چرا ساعتشو دست راستش بسته !
منم ساعتمو دست راستم میذارم معمولا!!
جای دختر عمت خالی ساعت منو ببینه:دی
سلام به الی عزیز و مهربان
الی جان من هرچی فکر میکنم نمیتونم به رابطه ی خرید عربها و ماجرای یویو تو کلاس پی ببرم.
الی جون کاش تو هم عکسایی که گفته بودی میذاشتی.مطمئنا عکسای قشنگی هستن .روزمره نویسی باعث شده از دیگر مره ها عقب بمونی.
:دی
رابطه ی خاصی نداشتن...
عکسا ر ا میذارم سر فرصت!!
تنبلیم میشه آپلود کنم!!
فرزتنگان بودی یعنی دیگه نیستس؟متولد چه سالی هستی؟
منظورم اینه که آقایون ساعتو دست راست نمی بندم معمولن !
من دیدم خانوما اینکارو میکنن