اینو دیروز تو قطار نوشتم!... بعد ضایع شدم چون آنتن ایرانسل رفت و اینترنتم قطع شد!... و شارژ لپ تابم نیز...
-------------------------------------------------------------
هلاک این امکاناتم....
فکرشم نمیکردم یه روز تو قطار... ۴زانو رو این تخت های داغون بشینم... لبخند حاکی از رضایت رو لبم باشه و آنلاین بنویسم... خیلی فاز میده... خیلی...
الان... یه خانمی با دختر و خواهرش اینجا هستن... یه خانمی رو تخت روبرویی من دراز کشیده داره غر میزنه میگه گرمه:دی... مانتوش تنشه... ولی موهاشو باز کرده... موهای لخت و مشکی بلند و پرپشت و خیلی خوشکلی داره... یه ریز داره براش مسیج میاد... ولوم گوشیش خیلی بلنده... ملاحظه ی منو نمیکنه هیچ... اون خانمایی که اون پایین خوابیدن چه گناهی کردن!... واقعا بعضیا خیلی بی ملاحظه هستن ها... نوچ نوچ نوچ....
واااااااای یه چیزی... صبح رو کامپیوتر خونه یه فایل دیدم... به اسم نوشته هام... نوشته های قبلیم روش بودن... قبلنا خیلی بهتر مینوشتم نه؟.... خیلی از نوشته هامو خوندم خودم سورپرایز شدم... الان دیگه نوشته هام رنگ و بوی سابقو نداره!!... چیکار باید کرد؟؟
ظاهر بین
گل!
راستی دیدی من پاک شدم؟!