کرم درون اش با کودک دورن اش هم بازی شده... این را خودش اعتراف میکند و میگوید دوست دارم اذیت ات کنم... زیر چشمی نگاه اش میکنم... در نگاه ام لبخند است و پرسش و یک جورهایی میخواهد بگوید تو غلط میکنی من را اذیت کنی... ولی راستش ته دلم خوشحالم... از حرف ها و کارها و حتی اذیت هایش لذت میبرم... فکر اش را نمیکردم در این مدت اندک این همه به وجودش عادت کنم و دوستش داشته باشم...
--------------------------------------------------------------
اینو چند وقت پیش در موردش نوشتم... میخواستم کاملش کنم نشد!... جدیدا در مورد بعضیا دوس دارم بنویسم ولی نمیشه!... به خیلی ها قول دادم در موردشون بنویسم... یه چیزایی هم نوشتم ولی اون چیزی که خودم دلم میخواد نشده... نتونستم احساسمو نسبت بهشون بگم...
از چهار شنبه تا امروز ندیده بودمش... امروز که اومد مثکه یه هفته بود که ندیده بودمش... نشست کلی براش حرف زدم.... و مث همیشه با ذوق و اون لبخند خوشکلش به حرفام گوش داد...
امروز اولین روزی بود که سر کار رفته بود... اومد از سر کار برام میگفت... گفت الی هم اتاقیم!... حرفشو قطع کردم گفتم چی؟.. گفت هم اتاقیم!.... بهش گفتم ببین تا ابد فقط من هم اتاقیتم اون فقط همکارته:دی...
--------------------------------------------------------------
از دوستانی که لطف کردن و روزمره شونو برام فرستادن خیلی خیلی خیلی ممنونم... منتظر نوشته های بقیه ی دوستان هم هستم....
سلام الی خانم به روز هستم باپست نو باعنوان عاشقتم ...
با سلام و وقت به خیر.
وبلاگ و قلم خوبی دارید.تبریک میگم.
من هم از امروز وارد وبلاگ نویسی شدم.افتخار بدین و از وبلاگم دیدن کنید.ممنونم.
موفق باشید.
مهدی
آدرس وبلاگ:
http://www.sokhanedelpazir.blogsky.com/
آدرس ایمیل:
ramshini@hotmail.com
اول: عه الییییییییییییی دیدی من یادم رفتتتتت؟؟؟؟

آخیییی منم یکی بود که بش میگفتم هم اتاقییی.