درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

دارن نابودم میکنن!:(

گاهی وقتا دیگران با رفتاراشون باعث میشن اعتماد به نفس آدم شدیدا پایین بیاد... انقدر پایین که بشینه ساعت ها گریه کنه بعد چشاش باباقوری بزنه.... بعد یکی از بچه ها زنگ برنه بگه میام دنبالتون شب بریم پارک ارم... بعد اون چشماش بابا قوری زده باشه و نتونه بره... بعد هی بشینه خودش و اونایی که باعث شدن اعتماد به نفسش پایین بیاد و لعنت کنه... و بعد تصمیم بگیره که دیگه هرگز به حرف دیگران گوش نده... و اصلا براش مهم نباشه دیگران چی میگن... و همچنان اعتماد به نفس داشته باشه و دیگه افسرده نشه و چشماش بابا قوری نزنه... :(... همین...

نظرات 6 + ارسال نظر
امین دوشنبه 20 تیر 1390 ساعت 21:16

آدم باید خیلی دهن بین باشه که حرف دیگران اونقدر بهم بریزش که ساعت ها گریه کنه. آدم برا خودش زندگی می کنه که خودش از زندگی لذت ببره نه اینکه به خاطر حرف های دیگران ساعت ها گریه کنه . آدم باید اونقدر به خودش اعتماد داشته باشه و اونقدر عزت نفس داشته باشه که با یه تلنگر همه چیز رو نبازه. یادت باشه آدمی که به خودش مطمئن نباشه دیگران هم بهش اطمینان نمی کنن . یادت باشه وقتی به خودت تلقین کنی که یه ایرادی داری و دیگران بخوان برات دلسوزی کنن بزرگترین ضربه رو میخوری . یادت باشه توی زندگی آدم چیزهایی هستن که بتونی بهشون فکر کنی و برای همیشه دلرهمی و دلسوزی و..... دیگران رو تحمل کنی .
فکر کن ببین چه چیزهایی برای افتخار کردن داری . بشین روی کاغذ بنویس یه ردیف درست کن و تمام چیزهایی که توی تو مثبت هستند رو بنویس ردیف روبرو چیزهایی که باعث آزارت میشه رو بنویس. خودت همه چیز رو متوجه میشی .

چشم

دختراردیبهشتی دوشنبه 20 تیر 1390 ساعت 21:43

الییییییییی
محل نذاااارررر..
یعنی چییییی؟؟؟؟
بابا قوری ای میرفتی پارک ارم..
اعتماد به نفستو بذار رو داشته هات.نه روی نداشته هات.
همه چیزم که داشته باشی تو دنیا همیشه آدمایی پیدا میشن که از تو بهترن..ثروت-موقعیت-هوش-امکانات-..همه چی.پس مهم نیس دیگه/
ولی تو یه چیزایی داری که تو دنیا هیشکی نداره..

فعلن فقط تو میدونی من چمه:(

آرون سه‌شنبه 21 تیر 1390 ساعت 00:28 http://aron.parsiblog.com

بیخی با... چرا اهمیت میدی؟
من نسبت به خیلی چیزا بی اهمیتم! تازه یه کاری میکنم طرف بره خودشو دار بزنه!
اما اما...
نسبت به یه چیزایی هم خیلی حساسم... که میتونه چن روز درگیرم کنه... اه!

محمد سه‌شنبه 21 تیر 1390 ساعت 08:54

آفرین پلی جان آخرش به نتیجه خوبی رسیدی.هرگز

صادق سه‌شنبه 21 تیر 1390 ساعت 11:51 http://kamobish.parsiblog.com

اسم پست رو بذار باباقوری که تکمیل بشه

چه فرقی میکنه چهارشنبه 22 تیر 1390 ساعت 01:58

الی جان یه همکلاسی داشتم تو دانشگاه به حدی از خود راضی وادعا که چی بگم به معنای واقعی کلمه حالمو بهم میزد .............................. خلاصه چه عذابها حاصل شد بماند یه روز که باز داشت به تکرویش ادامه میداد ادب رو کنار گذاشتم و باهاش اتمام حجت کردم که بیخال دوستیمون باشه الانم یه ساله ازش خبر ندارم اینکه تو دانشگاه زیر ابمو زد و باعث اختلاف من ونامزدم شد تا جایی که ما جدا شدیم این نوشته شما منو یاد ادمای بیملاحظه ای انداخت که براحتی هر کار دلشون بخواد میکنن...........................

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد