درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

تیپ

تو مغازه نشسته بودم.... یه پسری... داشت با فروشنده چونه میزد... فروشنده فرستادش پیش من!.... پسره.... با ظاهر مرتب... یه شلوار لی پاش بود!... یه فاکتور تو دستش... اومد سمت من... به شلواری که پاش بود... اشاره کرد و گفت خانم اخرش اینو چند میدی میخوام ببرمش؟... شلواره 25 تومن بود... بهش گفتم همون 25 تومن!!... اینجا قیمت ها مقطوعه!!... گفت نه ه ه ه... تو شهر ما اینو میدن 20 تومن... تو هم باید به من بدیش 20 تومن!... خندیدم... اشاره کردم به شلواری که تن مانکن بود و روش 18 تومن قیمت خورده بود...  خلاصه... نشد!... پسره گفت خوب الان میرم درش میارم!!... و رفت سمت اتاق پرو!... 

منم دیگه حواسم به کارهام بود و ....

چند دقیقه بعد... دیدم... یه پسری اومد... با یه شلوار تو خونه ای مشکی گشاااااااااااد... و یه تیپ ضایع!!!.....

از جلوم رد شد و رفت بیرون!!!....

نظرات 12 + ارسال نظر
مرهان چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 11:09

گذشته از این مشکلات!!!که کم هم نیستن!!!
خوب پول در میارین!!!

خوب هم کار میکنیم

ذهن منحرف چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 11:25

همین کارا رو میکنی که آدم میترسه بیاد چیزی از مغازتون بخره

روناش چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 11:26 http://www.ccc4.blogfa.com


ای خدا.........شهرش هم معلوم شد.......

احسان چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 12:14 http://kajopich.blogfa.com

مگه اون بدبخت دل نداره!

رضا چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 12:47 http://azsefr.blogfa.com/

جالب بود

محسن چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 12:48 http://dez-negar.blogfa.com


----------
خب از اون 18 تومنی ها برمیداشت!

دختراردیبهشتی چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 15:07

همین کارها رو میکنین که مردم خوش تیپ نمیشن

مرهان چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 22:14

http://www.n-adabi.blogfa.com/
خانوم مهندس
تشریف میارین اینجا؟؟
جمعه؟

نه بابا!!...

من از ادبیات و روانشناسی اصلا سر در نمیارم!!!

سنگ صبور پنج‌شنبه 26 فروردین 1389 ساعت 00:18 http://www.gozarezamaneh.blogfa.com

سلام
الی جون یادته یه پست زده بودی که عنوانش اینجوری بود: " 16 آذر در دانشگاه دزفول "؟؟؟!!کجاست؟ نمی بینمش!!!!!حذفش کردی؟؟؟؟؟یه سوال دارم...

سنگ صبور پنج‌شنبه 26 فروردین 1389 ساعت 11:08 http://www.gozarezamaneh.blogfa.com

سلام
ای ول به این سرعت!!!!
خوب چرا حذف می کنی؟؟؟
توصیفت از گوش های اون یارو که توی سالن اجتماعات می خواست سخنرانی کنه،خیلی جالب بود...دقیقاً توصیفت رو از اون می خوام...یعنی همون کلمات...
مرسی

امین پنج‌شنبه 26 فروردین 1389 ساعت 11:57

همین کارها رو میکنین که مردم خوش تیپ نمیشن

پوپک یکشنبه 29 فروردین 1389 ساعت 18:16

الی جون با آدمهایی که میان و میرن کلی تجربه کسب میکنی. خیلی با مزه نوشتی.میشه با خاطرات کوچیکت یه کتاب جالب و خوندنی بنویسی. از من گوش میکنی دنبال یه انتشاراتی باش ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد