بهش میگه سه شنبه میام خونتون.... یه کم فکر میکنه... بعد میاد پیش من... میگه سه شنبه یعنی کی؟.... میگم یعنی ۳روز دیگه..... انگشتاشو در حالت شمارش قرار میده میگه یعنی یه شب بخوابم.... یه شب بخوابم... یه شب بخوابم بعدش میاد؟.... من قربون صدقش میرم میگم آره.... میگه نه ه ه ه.... خیلی زیاده نمیخواااااااااام!!!
-------------------------------------------------------------------------
زنگ زدن.... گفتن ما همون داریم میریم.... تو برو دنبال عمه(عمه ی بابا).... عمه رو با خودت بیار.... زنگ زدیم به عمه گفتیمش ما داریم میایم دنبالت... اماده باش.... رفتیم دره خونشون.... درو باز کرد... از دور اشاره میداد یعنی کار دارم یه کم طول میکشه!!.... منتظر موندیم تا اومد.... گفت چادرم گم شده بود!!!.....
رسیدیم اونجا.... اومد از ماشین پیاده شه... گفت از خونه بختت بیای دنبالم ایشالا!!!
------------------------------------------------------------------------
از مهمونی برگشتیم... مستقیم رفتم مغازه.... مانتوی جدید تنم بود.... همه گفتن مبارکه.... یکی از فروشنده ها گفت ایشالا محضر بپوشیش!.... گفتمش نه!!... ما رسم نداریم بریم محضر!... عاقد میاریم خونه!
-----------------------------------------------------------------------
چند روز پیش مامانم واسه یه کاری زنگ زده خونشون!.... طرف گوشی رو برمیداره.... مامانم کارشو بهش میگه.... اون طرف خطی هم میگه عه!... فکر کردم زنگ زدی واسه بله برون الی دعوتمون کنی!.... مامانم هم از روی سادگی بهش گفته حالا به موقع اش واسه اونم بهتون زنگ میزنم و دعوتتون میکنم!.... اونم تلاش کرده از مامانم حرف بکشه!.... جدی؟.. خبریه؟.... باز مامانم هیچی نگفته!.... طرف همچنان ادامه داده.... یعنی الان تو مرحله ی تحقیقات هستید؟.... آهان!موندید جواب بله بدین یا نه؟.... عه!.... یعنی الان بین دو نفر شک دارید که به کدومشون جواب بله بدین؟.... آهان هنوز دختر و پسر با هم حرف نزدن!.... و همجنان بریده و دوخته... و مامانم همهیچی بروز نداده!..... آخر سر هم گفته ببین من منظوری نداشتما.... چون خودم دختر دارم و این مراحلو طی کردم خواستم اگه سوالی داری کمکت کنم...
--------------------------------------------------------------------------
دلم به پازل درست کردن خوش بود!... دیگه تو این دنیا پازل هم بهم حال نمیده.... سر یه هفته تمومش کردم!..... تازه فکر کنم شبی یه ساعت براش وقت میذاشتم!... ۲ شبش هم خونه نبودیم!.. یه شب هم مهمون داشتیم....یعنی عملا فقط ۴ ساعت!...
--------------------------------------------------------------------------
بعدا نوشت: هیچ خبری نیست.... خیال همه راحت.......
سلام الی ...روزمره هات زیاد شدن.کمی تنوع...
به زودی اینجا دستخوش تنوعی میشه بس عظییییییییییم!!!
با این همه دعای خیر ؛ مطمئن باش طولی نمیکشه که......الی پلی هم عروس میشه !
از الان مبارکه !
:دی.
برسرآنم که گرزدست برآید...
دست به کاری زنم که غصه سر آید.
دیگه باید به فکر ساختن پازل بزرگتر و به شدت به هم ریخنه تری باشی که بهش میگن ازدواج!
اگه تونستی درست سرهمش کنی تبدیل میشه به شاهکار زندگیت.
ایشالا از خونه بختت اینجا مطلب بنویسی
میگم یه بوهایی میاد!


حس نمیکنی؟!!
نه ه ه ه....
آخی....الی پلی هم رفت....
مبارک باشه....
وبلاگ هم تعطیل کن.....!!
میگم جزء شروط ضمن عقد حق وبلاگ نویسیم بگیریا......
نه شوخی کردم...خوب یه دختری بود همیشه میومد هر روز چیز مینوشت و اینا..بعد هم یه روزی اومد گفت دارم عروسی میکنم. بعد هم اومد گفت عروسی کردم..بعد دیگه رفت که رفت که رفت....حالا 2 حالت داره..نه چندین حالت داره ولی یکیش اینه که شوهرش گفته دیگه نبینم بشینی چت کنیا...
اون پازله چی بود؟ از این عکسای میکی موز بود که به این زودی تموم شد
نه بابا نرفتم که هنوز!......
فعلن فعلنا هستم!... در ضمن.... وبلاگ نویسی رو هیچ وقت ترک نمیکنم...
سلاممم
حالا واقعا خبریه؟؟؟
salam khobi?nakone khabarie ma khabar nadarim ?
نه بابا... اگه خبری باشه اولی به تو میگم:دی
سلام خوبی وبلاگ جالبی داری اگه خواستی یه سری هم به ما بزن گلم . راستی با سایتهای من تبادل لینک می کنی؟اینم آدرسی که تمام سایتهای من تو اون هست www.istgah.asantabligh.com/tabdol1.php
قرار بود عکسش رو بذاری پس چی شد ؟؟؟؟؟؟
راستی روز حرف زدن با خواستگارت بهش بگو تو با یه وبلاگ نویس حرفه ای قراره ازدواج کنی تا حساب کار دستش بیاد
یه ائتلاف طوفنده برای مرخص کردنت از وضع تجرد به راه افتاده که فکر نکنم بتونی در برابرش مقاومت کنی
از الان فکر پرچم سفید باش
نه آقا خبریه. اگه نبود که عمه خانوم اینقدر مطمئن نمیگفت :)
بگو همه برات پازل کاردرست کادوى پاتختى بیارن ؛)
سلام
رو کم کنیه میخوان ببینن می تونن یه کاری کنن بلکه یه شام بیفتن
بزودی گلم جواب رو هم می نویسم
ما هم دعوتیم بابام جان ؟!!!
پ.ن: نظرت سر جاشه!!!!!!!
ایشالا که زودتر بری خونه بخت.. من نه به خاطر خودت بلکه خانوادت میگم... ایشالا هرچی دختره برن خونه بخت از دستشون راحت بشیم...
زنها همشون اینطورین وقتی یه دختر دم بخت می بینن گیر میدن به ازدواجش
ازدواج که کردی گیر میدن به بچه دار شدنت
بچه دار که شدی میگن یکی دیگه بیار دیگه نیار. خلاصه اینکه کم نمیارن.
راستی حالا به فاطی بیچاره گیر میدی که از نظرش آدما دو دسته ن. تو هم که اینجوری شدی
واقعا خبری نیست؟؟؟

خیاله همه ناراحت شد!!!
چه دعایی ایشالا محضر بپوشی!!!
خب میگف با شوهرت بری مهمونی بپوشی.
سلام
خوبی؟
ممنونم که اومدی
تشکر
حالا خبره چیه؟
مرسی که اومدی
همیشه از این کارا بکن
دفعه بعد واسه شام بیا
میگم ! مثل اینکه خیال همه نا راحته !
یه جیز دیگه هم اضافه کنم یواشکی ! :


تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها !
نه که فکر کنی منظورم با این پسته ها ! همینجوری گفتم یه ضرب المثل بگم!