عادات نوشتن(به دعوت رامک)
درسته هر روز یا یه روز در میون یا گه گاه روزی 2تا پست جدید دارم و مرتب مینویسم و گاهی هم نوشته هامو به عنوان چکنویس ثبت میکنم... و به نوشتن عادت کردم ولی!!...
نوشتن برای من همیشه روزمره نویسی بوده و هیچ وقت هم عوض نشده... از وقتی که 14سالم بود هر روز روزمره مینوشتم... اون موقع ها نمیدونستم یه چیزی هست به اسم وبلاگ!!!... همیشه تو سر رسید هایی که سالیانه به دستم میرسید هر روز گزارش کار روزانمو مینوشتم و بیشتر وقت ها سر رسید ها را قایم میکردم تا کسی نبینه و نخونه!... یعنی الان دقیقا میتونم بگم مثلا تو 14 آذر از 14سالگی تا امروز که 24 ساله شدم هر سال چه کاری انجام دادم!!...(یه آرشیو 10 ساله)
با گذشت زمان هم دست خطم عوض شده و هم رنگ نوشته هام... هم خودم و هم شرایطم... معمولا وقتی غمگین باشم نمینویسم... و یا اگه بنویسم فقط برای اینه که خودمو خالی کرده باشم و هیچ وقت نوشته های غمگینمو نمیخونم!...
در مورد چیزایی که مینویسم اصلا فکر نمیکنم!... فقط در حدی که یه دور بخونم که اشتباه تایپی نداشته باشه!!... همین!...
طبق قانون این بازی 5 نفر اولی که کامنت بزارند دعوتند!
----------------
بدین وسیله
مریمی(+)
مسافر(+)
مرهان(+)
صادق(+)
را به بازی دعوت میکنیم
------------------------------------------
(مرهان آدرس وبلاگت مشکل پیدا کرده؟؟)
کاش پست بعدی میگفتی قانونش رو
این اشعار ناامیدانه چی ه اون بالا نوشتی دختر؟
یه شعریه که هر روز تو سرم راه میره!!!
سلام
همیشه به جشن و تولد و زحمت و ....
من مدتهاست روزانه هامو قطع کردم چون هر روزم شبیه بهم شدن دیگه چی بنویسم؟؟
ولی من ادامه میدم چون هیچ کدوم از روزهام مث هم نیست
حسودیم شد!
منم دوس دارم خاطرات گذشته ام رو نوشته داشته باشم ولی حیف که دیگه فرصتش از دست رفت...
هیچ وقت دیر نیست
تولدت رو هم بهت تبریک میگم و امیدوارم در لحظه لحظه ی زندگیت سربلند بمونی
تولدم آبان بود!!
این جمله ی آذر و ۲۴ سالگی کمی ایهام داشت!
whaaaaaaaaaat happened? ... which game?!
اصن نمی دونم این بازی که میگی چطوریاس!!؟
من این روزا همش امتحان دارم...راهی هست که توی این بازی واسه یه هفته ای بهم استراحت بخوره؟
سلااااااممم..منتظر بودمم 5تا شن کامنتات
خب که اینطور..منم یه انبار ازون دفترهای مخفی شده دارم..خیلی جاگیرو دردسرن..