امروز تازه فهمیدم علی جون چه بلایی به سرم آورده!:( ...اوضام خیلی بی ریخته... انقدر بی ریخت که احتمال ۹۹ درصد سمینارم ناتمام اعلام میشه و نمیتونم ارائه بدم!... دیروز وقتی با خیال راحت رفتم پیشش تا قبل رفتنش نتایج نهایی کارامو بهش نشون بدم... آب پاکی را ریخت رو دستم و تمام زحمت هامو زیر سوال برد!... اون منظورش یه چیز دیگه بوده و من یه کارای دیگه کردم:(.... اصلا شاید مجبور باشم بعد از این همه زحمت موضوعم را هم عوض کنم!... زندگیه داریم؟... استاد راهنماس داریم؟... مملکته داریم؟...
انقدر فکرم مشغوله که نمیدونم الان باید استرس چی را داشته باشم:(.... سمینار لعنتی فقط یکیشه...
مهم نیست هر طور که باشه میگذره به هر حال یه نمره ای میگیریم تموم میشه میره یا ناتمام اعلام میشه ترم دیگه باید بگیرمش و تو این اوضاع افتضاح مالی شهریه اش را هم بدم... ولی نباید اینطور میشد...:(و... استرس این روزها را هرگز فراموش نمیکنم:(... نصف بیشترشم به پست قبلی مربوط میشه...
واسه بدست آوردن هر چیزی باید زحمت ها کشید
خون دل ها باید خورد
حالا سمینار که چیزی نیست
سر پایان نامه خدا کن بهت گیر نده که حسابی آدم و کفری میکنه
سلام الی جان دیگه بهت حق میدم و کاملا درکت میکنم چون خودم دقیقا در چنین وضعیتیم و الان واقعا نمی دونم واسه ارائه پروژه باید چیکار کنم. واست آرزوی موفقیت دارم. راستی کامنت که میذارم ثبت میشه؟چون چندتا گذاشتم.
راستی الی جان چند تصویر جدید گذاشتم دوست داشتی بیا خوشحال میشم.
سلام...
آره هم روزمره ات رسید تاییدش نکردم فعلا سیوش کردم
سلام...
نبینم ایجوری نالاحت باشی گلم!
منم یه همچین استرسی کشیدم... با اینکه میدونستم تهش بالاخره رد میشه میره... ولی اون یه شبانه روز رو هیشوخ فراموش نمی کنم...
نگران نباش... همه چی درس میشه!
سلام راستی روز جوان رو هم به تو و هم به تمام دوستان عزیز تبریک میگم انشاا.. کامیاب باشید.
من که پیر شدم که!
تازه تو منو ندیدی... موهام رنگ دندونامه از دست علی جون