رفتم پیشش.... بهش میگم استاد!... این چه نمره ایه واقعا؟... آخه محاله این نمره ی من بشه!... برگه امو از بین برگه ها بیرون میکشه... یه نیگاهی بهش میندازه و میگه!... آره.. خوب نوشتی!... ولی اینو ببین!!... بعد یه سوالیو نشونم میده!... میگه حالا بگو منظورت از این چی بوده؟... نیگاش میکنم:دی... اثبات یه فرموله... براش نوشتم این فرمول نیز دقیقا مشابه فرمول فوق اثبات میشود... میخنده!... میخندم و میگم خب استاد عین همونه... اصلا شما بگید منظورتون چی بوده که این دو تا رو که مث همن تو امتحان آوردین!... میخنده!!...
بعد بهش میگم استااااد نمره ی حضور غیابم که بهم ندادین!... میگه خب غیبت داشتی خانم مهندس!... میگم استاد من جز چندین جلسه همشو بودم!... میخنده... میگه خوبه که خودتم میگی جز چندین جلسه!!....
هر چی چونه زدم کوتاه نیومد!....
علی جونه داریم؟
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااایییییییی
چرا الی با من قهر کرده؟
به کدامین گناه؟
ناز کردی.. از طرحم هم استقبال نکردی... طرحم ناقص شد:(
از تو انتظار نداشتم
بیا پیشم اینو ببین. آشتی؟
نوچ
الکی الکی
هی میخنده بدبختت نکنه :دی
کلا این آدم هم سایلنته هم بی احساس...
خنده هاشم فقط در مواقع استثناییه
آره!
حتما تو یه چیززی میدونی که خوشت میاد!
الی اگه بدونی امروز کلی تو این دز دویدم
اینجا خیلی گرمه
کاش میومدی یه یه ماه جا عوضی من یه استراحتی بکنم :دی
من ته! تو دز!
واااااای کاش میشد مسعود
من تو دز استراحت میکردم
تو تو ته پروژه های منو انجام میدادی و سمینار ها را پرزنت میکردی
سلام وبلاگتون رو از رو وبلاگ دوستم محسن پیدا کردم برام جالبه در یک نگاه شاید روزمره ها اتفاقات روزانه باشند ولی حرف هایی جالب و پر از معنی داخلشون هست خوشحال میشم به وبلاگم سری بزنید من یه شاعر خیلی حقیرم
خوش اومدین
هه آخه دختر!
تو فک میکنی وقتی بر میگردی جای خودت ته
رو سمینارت یا پرژهت کار شده ؟
برو دعا کن وقتی بر میگردی
از یونی اخراج نشده بشی!
خواننده ی وبلاگه داریم؟:دی
فقط مال آرون را توانستم ببینم ظاهرا ورد 2007 هستند ورد من 2003 است
ورد ۲۰۰۳!!... زشته آقای بقایی... دیگه استاد ها ورد۲۰۰۷ هم قبول نمیکنند و ما همه ورد ۲۰۱۰ داریم!!
وای
پشتکارتو تحسین می کنم که این تابستونیه اونجا موندی و کارای درسیتو انجام میدی :ایکس
مهمتر از نمره اینه که قبولت داره
و مرسیییییییییییی بابت کامنت خصوصی
خب مجبورم!... وگرنه الان خونه خودمون بودم... در انتظار مهمونی ها و خاله بازی های ماه رمضون
اینم از علی جون!
واقعا!
علی جونه دارییییییییییییین؟؟؟؟
میبینی؟
واسه شفاف سازی بگید چند بوده نمرتون!
نوچ... سکرته
سلام...
خوب کردی! تا یاد بگیره دوتا اثبات عین هم نیاره!
البت من از اونجا که هشتم گرو نهمه، اینکارو نمیکنم!!!
ترجیح میدم تا میتونم بنویسم! هرچند تکراری!
واقعا حسش نبود!... وگرنه کامل بلد بودمااا
خب اونم نمره اشو بهم نداد و فقط خندید!
من ناز نکردم. وقتی تو ازم خواستی روزمره بنویسم حتی حوصله ی حرف زدن باخودمم نداشتم. تازه من چه میدونستم این طرحی به این عظیمیه.
من کی ام که بخوام ناز کنم اخه. ایشششش
سلام
درست میشه ایشولله ...مشکل همین صد سال اوله !
نیستی کوشی؟
خوش باشی...راستی التماس دعا.
خیلی دلتم بخواد
همه آرزوشونه من وبشونو بخونم
ما همینجا اعلام می کنیم که حس کرده ایم کلاس کارمان اومده پایین!
منم تو ورد 2007 نوشتم ولی با 2003 سیو کردم که ملت بتونن بخون!تازه گفتم خودت نکنه 2010 نداشته باشی، تو اون ننوشتم!