بابا از دز اومده.....
لوبیا آورده....
الان لوبیا رو گازه داره میپخه:دی....
خونمون به شدت بوی لوبیا گرفته:دی.....
دارم حال میکنم با بوش:دی
.
به یاد روزهایی که وقتی با بوی لوبیا از خواب بیدار میشدم همش به مامان غر میزدم:دی
سلام.خوش به حالتون.نوش جان...به ما نمیدید؟
به یاد روزایی که بابا از دز بیاد خونه دانشجویی من و برام لوبیا بیاره و رو گاز بپزه و من به یاد روزایی بیفتم که واسه بوی لوبیا غر میزدم!! :دی
نوش جان،
لوبیا رو باید برد علی کله اونجا هم علی کله داره؟
نه بابا اینجا هیچی نداره چاره ذغال
چرا نمینویسیییییییییهی میام هی میبنیم همین قضیه لوبیاست :دیبابا فصل لوبیا تموم شد دیگهفصل امتحانا هم همبنویس الی جانخاموش میخونمت همیشه
یادش بخیر ما وقتی اردو می رفتیم خیلی لوبیا به ما می دادندمطالب جالبی داری موفق باشی
سلام.خوش به حالتون.نوش جان...به ما نمیدید؟
به یاد روزایی که بابا از دز بیاد خونه دانشجویی من و برام لوبیا بیاره و رو گاز بپزه و من به یاد روزایی بیفتم که واسه بوی لوبیا غر میزدم!! :دی
نوش جان،
لوبیا رو باید برد علی کله
اونجا هم علی کله داره؟
نه بابا اینجا هیچی نداره چاره ذغال
چرا نمینویسییییییییی
هی میام هی میبنیم همین قضیه لوبیاست :دی
بابا فصل لوبیا تموم شد دیگه
فصل امتحانا هم هم
بنویس الی جان
خاموش میخونمت همیشه
یادش بخیر ما وقتی اردو می رفتیم خیلی لوبیا به ما می دادند
مطالب جالبی داری موفق باشی