دیروز این موقع... پر از استرس بودم..... همزمان قند هم داشت تو دلم آب میشد...
امروز این موقع... فقط ته دلم خالیه :(
چند شب پیش... از بس که همینجور قند داشت تو دلم آب میشد خوابم نمیگرفت....
امشب.... از بس ته دلم خالیه و غمگینم خوابم نخواهد گرفت....
آخه نمیدونم.... یه وقتایی داریم زندگیمونو میکنم... عادی و راحت و خوش... این چه حکمتیه که سر دلمون برداشته میشه و بعدشم هیچ اتفاقی نمیوفته؟؟
خب حالا از یه زبون دیگه:
یه وقتایی اصن انتظار یه اتفاق خوبو نداریم.... بعد یهو یه نفر میگه که داره یه اتفاق خوب میوفته... بعد آدم همه فکر و هوش و حواسش فقط به اون چیز خوبه فک میکنه... دیگه یه چیز معمولی خوشحالش نمیکنه....
الان یه جورایی اونجوریم:(
نمیفهمم
نمیفهمم
نمیفهمم
مراعات کن.مَرَض قند میگیریا