بخاطر اینکه دیشب بعد از اینکه منو رسونده اصلا نخوابیده از صبح هم سرکار بوده پیش بینی میکنم که بعد از کار بره خونه و بخوابه و نیاد پیشم... ولی زنگ میزنه و میگه من مسجد کنار خونتونم تا نماز بخونم آماده شو!!.... :)))) کلی خوشحال میشم... بهش میگم من بوستانم.... نماز خوندی بیا بوستان...
نیم ساعت بعد میاد بوستان.... میریم چیزی که احتیاج داشتیمو میخریم.... و هر دومون کلی ذوق میکنیم :)))) خیلیییییییی خوشکلن.... دوتامون عاشقشونیم
سلام.تبریک مرا پذیرا باش.خوشبختی ازآن توست.چند روز پیش ملاقاتی با پدر بزرگوارتان داشتم درباره بیمه.ولی حالا باید ملاقاتی با طرف داشته باشم برای شما.یا حق