دیروز صب قرار بود خلبان بیاد دنبالم صبونه بریم بیرون.... من از ذوق زود پاشدم ولی گفتم زنگ نزنم بیدارش کنم یه روز تعطیلشو بخوابه... اونم بیدار بوده و زنگ نزده منو بیدار کنه:دی.... یعنی خل و چلیم ما دو تا.... من تا 8 دووم آوردم... 8 مسیج دادم بهش... به ثانیه نکشید زنگ زد گفت دم درم!!!.... منم ذوووووووووق.... رفتیم آلاچیق.... صبونه مفصل خوردیم.... خیلییییییییی خوب بود :))))) نهار رفتیم پارک جنگلی آتیش و منقل و جوجه و.... خیلی فاز داد.... بعدشم بدمینتون بازی کردیم این قسمتش از همش بهتر بود :)))