درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

کاش هیچ وقت پیر نشیم!

توی اتوبوس نسبتا خلوتی نشسته بودم.... اتوبوس سر یه ایستگاهی نگه داشت... پیرمردی از جایش نیم خیز شد یهو یه خانومی با صدای بلند از عقب اتوبوس گفت "بشین" و پیرمرد نشست!... نمیدانم دخترش بود؟ همسرش بود؟ چه نسبتی باهاش داشت ولیکن اینکه پیرمرد بی صدا نشست خیلی حس بدی بود برای من :(

دلم سوخت :(

کلا پیر شدن فرایند بدی است خیلی بد....

نظرات 1 + ارسال نظر
امین یکشنبه 2 آذر 1393 ساعت 16:48

اوهوم
موافقم با حرفتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد