هنوز اسمشو انتخاب نکردیم ولی فعلا همتا صداش میکنم.... وقت تکون خوردناش تو دلم قند آب میشه...تا چند روز پیش همش لحظه شماری میکردم واسه بغل کردنش و تجربه دوباره اون حس بی نظیر مادرشدن و داشتن نوزادی که مال خودمه ولی دو سه روزیه که یهو استرس افتاده به جونم... فکر اون همه کارهایی که دوباره باید تکرارشون کنم و شب بیداری ها و تجربه سیکل سه ساعته شیر و آروغ گرفتن و پوشک عوض کردن :))) در شبانه روز :)
این بار حلما رو هم دارم :) که اصلا نمیدونم عکس العملش چیه