دو شب پیش.....
آخر شبه.... بچه ها دارن حرف میزنن.... من و سپیده تو اتاقیم... حرفاشونو میشنویم ولی نظری نمیدیم.... سپیده به حرف یکیشون گیر میده.... و حرفشو واسه من تجزیه تحلیل میکنه.... هر دومون رو مود خنده ایم... و شروع میکنیم بلند بلند میخندیم.... بچه ها کنجکاو میشن... میان میگن به چی میخندین... من و سپیده که نمیخوایم حرفی بزنیم... همچنان به خنده ادامه میدیم.... سیم گیر میده به چی میخندین.... ما همچنان داریم میخندیم... سیم میگه بگید وگرنه زندانیتون میکنم.... ما همچنان داریم بلند بلند میخندیم.... سیم کلید دره اتاقمونو از پشت در برمیداره.... میگه میگید یا؟؟.... ما همچنان داریم میخندیم.... سیم درو قفل میکنه.... و میره... ما همچنان در حالت روده بُر داریم میخندیم.... :))))))))
خداااااااا این حالو از ما نگیر.......
حالا دیشب..... دوباره سیم اومده تو اتاقمون... حالا من و سیم داریم سر یه قضیه ای سپیده رو اذیت میکنیم.... سپیده سرخ میشه... بنفش میشه.... حرص میخوره.... میخنده.... سیم همچنان به اذیت هاش ادامه میده..... منم همراهیش میکنم.... سیم به سپیده میگه تنها در یه صورت دیگه ادامه نمیدم.... اونم اینه که بگی دیشب به چی میخندیدین.... تا اینو میگه من و سپیده دوباره میخندیم.... بعد دیگه سپیده کوتاه میاد و قضیه دیشبو بهش میگه.... ولی سیم زیرقولش میزنه و همچنان ادامه میدیم و سپیده رو اذیت میکنیم.... :)))))
خداااااا این حالو از ما نگیر.........
حالا اینکه سپیده رو چرا اذیت میکردیم بماااااندددددد..........
داره یه اتفاقای جدیدی میوفته :)))))
به چی میخندیدین ؟
hi hi hi :d
اتفاقای جدید رو عشق است
سلام.خنده بر هر درد بی درمان دواست.همیشه سرمست و سرخوش باشی.طاعات قبول حق