درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

32 هفته

دیروز خلبان حلما رو برده بود دندون پزشکی و طبق معمول من تو تنهایی مشغول مرتب کردن خونه بودم....  خیلی ناتوان شدم یه دولا راست شدن ساده واسه جمع کردن خرده ریزه های حلما از رو زمینه طاقت فرسا شده برام.... و خیلی زود نفسم میگیره... فکرشم نمیتونم بکنم تا یک ماه دیگه چطور میخوام این وضعو تحمل کنم... تو بارداری قبل تا 15 روز قبل از زایمانم سر کار بودم... شایدم چون مشغول بودم و پشت سیستم بودم حواسم به خودم نبوده اصلا... 


یکی از دوستام تازه زایمان کرده دختر دومش عین دختر اولشه... کپی کپی


از فکر اینکه یه نوزاد مثل حلما رو دوباره داشته باشم هی قند تو دلم آب میشه...


خوابم بهم ریخته... بی اشتها شدم... یه روزای عجیبیو دارم سپری میکنم... استرسام زیاده... امیدوارم بخیر بگذره این روزا