درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

ریا کاری!

داریم صبحانه میخوریم و حرف میزنیم.... بابا میگه ملت همه کارشون شده ریا کاری... به خصوص تو همچین روزایی... خیلی ها هستن که... همه ی کاراشون از روی ریاست!... شروع میکنه از کارای بعضی ها میگه..... 

 

صبحانه تموم میشه... بابا میره بیرون... مامان به خواهرم میگه پاشو رو میزی رو که شستم اتو کن بیار بندازیم رو میز... خواهر به مامان میگه مامان چقدر بهمون کار میگی... نمیتونم... مامان بهش میگه باشه... پس منم هر وقت کاری بهم گفتی میگم نمیتونم... چند دقیقه بعد خواهر پلاک اتو رو میزنه... میگه مامااااااان راستی یادت باشه امروز شلوارمو کوتاه کنی... مامان میگه خوب پس چون میخوای شلوارتو کوتاه کنم میخوای رو میزی رو اتو کنی.... خواهر پامیشه پلاک اتو رو میکشه میگه مامان باشه..... اتو نمیکنم که ریا کاری نشه.... ولی تو شلوارمو کوتاه کن! 

 

میگم... ماها خیلی از مامانمون انتظار داریم ها!.... خودمونم میدونیم و از این بابت شرمندشیم.. ولی!!!! کم پیش میاد کمکش کنیم! 

 

 

 

صبحانه میخوریم... میرم رو تردمیل... دارم راه میرم... هیئتی از دره خونمون رد میشه... عمه تلفن میکنه... میگه ما دره خونتونیم... علی تو هیئته بیاید ببینیدش!... خواهرا میرن پایین من نمیرم... عمه بهشون میگه الی کجاست میگن رو تردمیله... عمه میگه صبح تاسوعا رفته رو تردمیل؟... خدا سوسکش میکنه!... خوب دارم راه میرم!... گناه نمیکنم که خدا سوسکم کنه که!

نظرات 7 + ارسال نظر
تینا شنبه 5 دی 1388 ساعت 12:21

الی جون عمت همچینم بی ربط نگقته ها...ببخشید که این حرفو میزنم ولی خوب به هر حال این روزا یه خورده متفاوته و ....

صدای خاص شنبه 5 دی 1388 ساعت 22:52

سلام خوبی...
مینویسم ولی همینجا....
راستش خیلی سرم شلوغه از نظر کاری و اینکه حوصله نوشتن هم ندارم اگه وقتش باشه....
ممنون که اومدی پیشم

[ بدون نام ] شنبه 5 دی 1388 ساعت 23:23

امروز رفتم عذاداری روز تاسوعا
یه چیز خیلی جالب بود
توی روایت اومده که وقتی اسرا رو میخواستن ببرن شام زنهای شامی تا میتونستن آرایش کردن تا خودشون رو آماده جشن کنن

امروز هم زنهای شهر م رو دیدم که کم از زنهای شام که نداشتن تازه یه چیزی هم اضافه تر بود

قدیما که زنهای شامی مش دو رنگه نداشتن و سرخاب صورتی رنگ نبود

واقعا هرکسی که از دخترا و زنها که اینطوری بیاد بیرون اولا از بی غیرتی مردش هست و یا خانوادش هست و دوما اینکه کم از زنهای شام نداره


آرون یکشنبه 6 دی 1388 ساعت 10:34 http://www.aron.parsiblog.com

آره این روزا همه چی شده ریاکاری...
کسی که ریا نکنه همه چپ چپ نگاش میکنن...بهش تیکه میندازن...وبه خاطر اعتقاداتی که حاضر نیست بهشون پشت کنه مسخره میشه...

مهتاب دوشنبه 7 دی 1388 ساعت 10:40

ایول .... خیلی خوب بود .... ببخشید اگه دیر اومدم... کامپیوترم ترکیده بود

صادق دوشنبه 7 دی 1388 ساعت 10:49 http://kamobish.parsiblog.com

خو مگه سوسک چشه خو ؟ :D
این خانم ها دیواری کوتاه تر از سوسک پیدا نکردن ؟ ....

س م ح دوشنبه 7 دی 1388 ساعت 15:37 http://baraye1bar.blogsky.com

کسی حلیم نمیخواد؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد