درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

نوجوانی(۱)

دوم دبیرستان بودم.... عریون داشتم!...  29 اسفند 1380 بود.... گلوم درد میکرد... عموهام اومدن دنبالم که ببرنم آمپولمو بزنم... 2 روز بود هیچی نخورده بودم.... احساس ضعف شدید میکردم... عرق سردی رو پیشونیم نشسته بود... آمپول و سرنگو گرفتم و رفتم تو قسمت تزریقات خواهران... شیطونه گفت امپول و سرنگو بنداز تو سطل آشغال برو به عمو بگو زدم!!!!... حالم خیلی بد بود... ولی به حرف شیطونه گوش نکردم!!!.... رفتم خوابیدم!... یه خانم نسبتا جوون اومد!... بهش گفتم تو رو خدا طولش نده... سه سوت برام بزنش!... گفت سه سوت یعنی چی!... تو دختری نباید از این حرفا بزنی!... هیچی نگفتم.... تو دلم گفتم الان باهام لج میکنه و طولش میده... بغض تو گلوم بود... خوابیدم!... اشکام میومدن... همه فکر میکردن به خاطر درد آمپوله ولی من اصلا درد آمپولو حس نمیکردم!...... چه روزهای بدی داشتم!...چقدر تنها بودم... همیشه با خودم میگفتم که بالاتر از سیاهی که رنگی نیست من تو اون روزها سیاهی رو دیدم ولی میبینم هست!.. هر وقت فکر کردی... سیاهی رو دیدی... خدا بهت نشون میده که نه ه ه ه ه.... هنوز هم وضع میتونه بد تر شه.....

نظرات 10 + ارسال نظر
merhan شنبه 22 اسفند 1388 ساعت 09:17

باورت میشه؟؟
داداشم "اوریون" گرفت من نگرفتم
خواهرم گرفت باز هم نگرفتم.
تازه آمپول زن داریم تا آمپول زن.
بعض ها دستشون سبک
هیچی آدم حس نمیکنه
بعضی ها دستشون سنگیـــــــــــــــــن
که بهتره به جا آمپول زن بگی عمله بیل زن
اولم و از این حرفا

merhan شنبه 22 اسفند 1388 ساعت 09:17

شاید هم اول نبودم!!!

یه پسر خوب شنبه 22 اسفند 1388 ساعت 18:00

من که عریون نگرفتم

نمی دونم چی میشه

تو گلو یه غده باد میکنه... بعد تپل میشی... خدا قسمتت کنه بگیری
:دی

بعد من که گلو درد داشتم!!!
و گوش درد شدید!!!!

مهتاب شنبه 22 اسفند 1388 ساعت 18:53

من که تو عمرم فقط یه آبله مرغون گرفتم ...

من آبله هم گرفتم!!!!!

merhan شنبه 22 اسفند 1388 ساعت 19:17

من آبله هم نگرفتم
همسایه مون گرفت
داداشم هم گرفت

merhan شنبه 22 اسفند 1388 ساعت 20:00

حال داشتی بیا

کجا؟

انجل شنبه 22 اسفند 1388 ساعت 20:44 http://weblog.dezfoul.net/sky_angel

سلام الی جون .
میگم میشه آدرس مغازتونو بدی؟
آفرین سعی کن بشه می خوام بیام.
این تن بمیره واسم ایمیلش کن.

آدرس خونتونو بده تا من ادرسمو برات پست کنم

بی نام یکشنبه 23 اسفند 1388 ساعت 00:03

مجید جان دلبندم اوریون نه عوریون
در ضمن آبله و اوریون شتری است که در خانه همه میخوابه حالا نگیری بعدا از بچه هات میگیری

حالا چرا بی نام؟؟؟

معلومه این بلا سر شما اومده و از فرزندانتون... آبله گرفتین؟؟؟

نقش دیوار دلم یکشنبه 23 اسفند 1388 ساعت 02:10 http://naghshe-divare-delam.blogfa.com/

اخی
احساساتمو جریحه دار کردی

ایشالا دیگه همش به خوشی روزگار بگذرونی

یه سرکی بهمون بزن

محسن شیطون یکشنبه 23 اسفند 1388 ساعت 06:50 http://dez-negar.blogfa.com

سلام...صبح بخیر.
کوچیک که بوم ( اوّل راهنمایی ) دوس داشتم عریون بگیرم یه مدتی نرم مدرسه !
هر جچند نگرتم اصلاً !
"حالا میدونم اینا رو که الان میگم ، همین فردا عریون میگیرم ! ، اوه وه اوه احساس میکنم گلوم درد میکنه !!!"
با اون قسمت آخر نوشتت کاملاً موافقم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد