درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

یک نوکته!

ازمه!... این همه راه رفتیم همش مواظب پلیس راه بودیم که جلوش سرعت نریم!... به نظرتون کجا جریمه شدیم؟؟؟..... یه جایی که فکرشم نمیکردیم پلیس باشه!!!..... 

 

زیر پل عابر پیاده دانشگاه آزاد!!!..... فکرشم نمیکردیم اونجا پلیس باشه!!.... 

 

 

نمیدونم چرا اولین چیزی که به ذهنم رسید بنویسم این بود!...  

ولی جدی!....همشهریان عزیز..... دقت داشته باشید.... امروز آقا پلیسه که وقتی ما میخوابیم اون بیداره.... گفت تو این مسیر حداکثر سرعت ۹۵ کیلومتره!!... مواظب باشید.... دیگه دانشگاه خواستید برید با دوستاتون کورس نذارید!.. اینو گفتم واسه دانشجوهای دانشگاه جندی شاپور!....:دی... اخه بچه های دانشگاه آزاد همه آروم میرن!..:دی

نظرات 7 + ارسال نظر
Manijeh Askvyy یکشنبه 26 اردیبهشت 1389 ساعت 00:02 http://manijehaskvyy.blogsky.com/

درودهای فراوان به مدیر مسئول محترم:
همکاران عزیز، شما را به وبلاگ رهروان بابک خرمدین با مقاله جدید دعوت می کنم از نقدهای خوبتان دریغ نورزید با تشکر همکار شما منیژه
http://manijehaskvyy.blogsky.com/:

Manijeh Askvyy یکشنبه 26 اردیبهشت 1389 ساعت 00:28 http://manijehaskvyy.blogsky.com/

درودهای فراوان به مدیر مسئول محترم:
همکاران عزیز، شما را به وبلاگ رهروان بابک خرمدین با مقاله جدید دعوت می کنم از نقدهای خوبتان دریغ نورزید با تشکر همکار شما منیژه
http://manijehaskvyy.blogsky.com/:

مرهان یکشنبه 26 اردیبهشت 1389 ساعت 09:12

رسیدن بخیر...

عزرازیل! یکشنبه 26 اردیبهشت 1389 ساعت 11:45 http://ezrazil.blogfa.com

امروز خُنُکای دز را از آخرین پل اخداث شده بر رویش با یک صد و چهل و پنج کیلومتر در ساعت احساس کردم! ترسیده بودم اما بیشتر نمی رفت دیگه چیکار کنم شرمنده شدم!

محسن از دنیای دوست داشتنی یکشنبه 26 اردیبهشت 1389 ساعت 14:43 http://mohsenbak.persianblog.ir/

ای خدا کاشکی یه بار از زیر زبونش در میرفت میگفت ماشینش چیه...

محسن یکشنبه 26 اردیبهشت 1389 ساعت 20:56 http://dez-negar.blogfa.com

تابستون بعد از اینکه نصف ایران رو گشتیم و حتی 1 ریال هم جریمه نشدیم ؛ وقتی برمیگشتیم 5 کیلومتری اندیمشک ، ساعت 2:30 نصف شب ، 20000 تومن جریمه شدیم !
واقعاً وقتی ما میخوابیم اون بیداره !

رضا دوشنبه 27 اردیبهشت 1389 ساعت 01:47

سلام چنوقت دارم میخونمت واقعا شدی جک واسمون.دختر خیلی عقده ای هستی(منو ببخش از صراحت لهجم مجبورم .میدونم یاداشتمو نمیزاری دیگران بخونن)بچه تهرونم(همونجایی که تو خیلی دوسش داری!)خیلی شهرها هم رفت و آمد کردم بنابر مقتضیات سن و کارم.واقعا عتیقه ای.چه چیزیتو میخوای به رخ هم سن و سالات بکشی؟
پول باباتو ؟ یا قیافه ی زشتتو؟(چون در مورد قیافت هیچوقت نگفتی میدونم زشتی.یه قانون نانوشته نتی میگه:دخترای نتی همه زشتن!! اگه خوشگل بودن دیگه وقت نمیکردن بیان نت!)
لب تاب گازوئیلیتو یا ماشین لباسشویئیتو ؟؟کاش یه ذره توجهت به درونت بود.توروخدا از روی زمین بلند شو یه ذره به آسمونا سرک بکش.خیلی زیبایی ها اونجا بیشترن.انسان اونقد شانش بالاس که با ماشین و .... سنجیده نمیشه.خیلی دوس داشتم این حرفارو بهت میگفتم ولی هیچوقت فرصت نشد.تو این تهران بی صاحاب شده هیچ خبری نیست.مخصوصا واسه شمایی که تو شهرای کوچیک زندگی میکنید.دوس دارم زبون نوشته هات یکم عوض بشه.تورو خدا انقد عقده ای نباش از کم و کاستی هاتم بنویس.از نداشته هات .ازون چیزایی که تاحالا بهشون فکر نکردی.(از روح عوالم ماورائی.البته اگه می فهمی).بخدا همه ماشین دارن لب تاب دارن تردمیل دارن مغازه دارن.تازه ما ویلا هم شمال داریم هم شمشک.به قول خودت دو نقطه دی.خواهش میکنم حداقل 5 پست اصلا از چیزا مثل ماشینت ننویس ببینم میتونی یا نه
.در آخر دیدم که دزفولی بازی در آوردی و علی رغم ادعای پولداریت،با 125 تومن رفتی!!! ما که بعد از بیست و اندی سالمون سالهاست سوار اتوبوس نشدیم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد