درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

مکالمات!

اولی: چته؟   

 

دومی:براش توضیح میده....(در حالی که دوباره به یاد مشکلش افتاده و چشماش پر اشک شده....)   

 

اولی: چه حرفا!!! یه آشنا دارم فردا بی نوبت میبرمت ام آر آی بگیر... مطمئنم سرت خورده جایی 

  

دومی: بازم ادامه میده و بقیشو میگه   

 

اولی: مامان بزرگم حالش بده بهش دارو میدن توهم میزنه چیزایی میبینه و میگه که... ولی یک صدم حرف های تو هم بیربط نیستن! بیکاری تو خونه فکر خرکی میکنی...   

 

دومی: خندش گرفته!.... اشکاشو پاک میکنه و لبخند میزنه... و هیچی نمیگه   

 

اولی: اگه راجع به خودت اینجوری فکر کنی... خیلی خیلی خیلی خر تشریف داری... و اگه انقدر خر باشی دیگه هیچی عذا بگیر بخاطر سم هات و دمبت   

 

دومی: باشه این کارو میکنم   

 

اولی: کدوم کار؟ ام آر آی؟  

 

 

دومی: نه عذا واسه سم و دم و شاخ هام... 

 

  

اولی: حا په فهمیدی چرت گفتی؟ خرا شاخ ندارن!! .....   

 

دومی!.... فهمیده چرت گفته دیگه هیچی نمیگه!!!....

نظرات 2 + ارسال نظر
محسن ( دزنگار ) یکشنبه 9 خرداد 1389 ساعت 09:27 http://dez-negar.blogfa.com

مهتاب یکشنبه 9 خرداد 1389 ساعت 11:23 http://dezrood.blogfa.com


....
عذا = عزا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد