سرم در جزوه ام است!.... گرم الکترونیک خواندن هستم.... درحالی که جزوه ای که تا حالا چندین و چند بار خواندمش به نظرم یه جزوه ی الکترونیک فوق العاده است را میخوانم... به جی ام فکر میکنم!.. به مدل پی و مدل اچ و... به اینکه چرا تو این چند سال هیچ وقت سعی نکردم مدل پی را یاد بگیرم.... به اینکه چرا این همه با الکترونیک سر و کله زده ام ولی هیچ وقت تقویت کننده های توان را نخوانده ام و همیشه قید نمره اش را زده ام!....
به اینکه استاد طوفان عجب جزوه ی کاملی دارد و چقدر مرتب و شسته و رفته درسمان داده است!...
ناگهان یک نفر با یک صدای خشن گفت: دختر!!!
از لحن اش خنده ام گرفت!.... سرم را بلند کردم!.... دختری بود لر!... با شال سرخابی تند.... پوست نسبتا تیره... ابروهای پیوسته و پر پشت!.... موهای ژل زده... سارافون مشکی و زیر سارافونی سفید!!.... رژ قرمز!!....
چشمم تو چشمش افتاد!... 2باره گفت: دختر این ریملا یکی چقدر!....
به فروشنده اشاره دادم که بیاید و ردش کند!.... و مجددا غرق در الکترونیک شدم!...
با عرض ادب و احترام خدمت شما مدیر عزیز این وبلاگ. وبلاگتون بسیار تکمیل و زیباست و من نهایت استفاده رو بردم همچنین از حضور گرمتون در سایت هم تشکر میکنم
سلام خوبی ؟ وبلاگ قشنگی داری !یه سری هم به ما بزن ...هرچی دلت می خواد تو سایت من هست ممنون ازلطفتون راستی یه موقع واسه تبادل لینک اونم با (جایزه ویژه)اگه موافق بودی به این آدرس مراجعه کن گلم http://istgah.asantabligh.com/tabdol1.phpl
این مغازتون کجاس؟؟
خیلی باحال اون مشتری رو توصیق کردی!
جداً حنده رو برای لحظه ای هرچند کوتاه مهمون لبهام کردی.
حالا دختر برای الکترونیک خوندن جای دیگه ای نبود؟!؟!
خوش به حالتون که میشینین اونجا غرق در مطالعه و اشاره میکنین فروشنده ها میان مشتریا رد میکنن.....
ما که اینجا ....
hehehehehe
eli fek nemikardam yeki bet bege 2khtar
halam baham mikhore az adamaie Bfarhang
جالب بید!!!
تو یه خط کاملاً دختره رو توصیف کردی ! ایول بابا !
منم همین مشکل رو داشتم !
اتفاقاً استاد من مهندس کاشی بوده !
باید بشناسیش !
کلاً وقتی واسه امتحان درس می خونی نمی چسبه !
ای ی ی یی ی