:دی.... میگم!... هیچ جا مث خونه ی آدم نمیشه هاااااااااا .... خیلی دلم تنگ شده بود... انقدر که دیگه آروم و قرار نداشتم.... و کلاس آخری را با اینکه کار خاصی نداشتم و کلی وقت بود تا حرکت... پیچوندمش!!.... ۱۰ روز میمونم!!.....
دیروز عصر... شما هم اون چمعیت موتور سوارا را دیدین؟؟؟...... همه فیلم میگرفتن!!... یکی که فیلم گرفته لینکشو بزاره ملت دانلود کنن ببینن!!.... جالب بود...
من بعد از فوتبال بیرون بودم .جماعته غیرقابله تصوری از مامورین نیروی انتظامی دیدم!!!
مخصوصا سر 4راه شریعتی!!!دور تادور مینی بوسو وانت سرباز ریخته بود بیرون!!!
سلام عزیز ،
دیسون : «آخرین آرزوی من»
سلام خام
شما همینک به یک بازی وبلاگی دعوت شدین وشدیدا منتظر بازی شما هستیم
یادش بخیر...
پارسال منم یکی از همین موتور سوارا بودم...
شاید بیشتر از ۳۰۰۰ تا موتور ریخته بودن تو خیابون...
ولی اینجا نه خبری از موتور هست نه...
یاد موتورم افتادم!
احسان زنگ زد گفت میخوای موتور رو واست بفرستم ؟
------------
پ . ن : بعد از مدتها یه کامنت به اسم محسن دزنگار ثبت میشه تو وبلاگت . جای اسم من خالی بود تو کامنت هات!!
خداییش راست نمیگم ؟
خب بگو بفرسته....
ممنونم بابت کامنتت
نه من ندیدم...