.
.
.
اول... اول از تپه ای که بالای تصویره بگم!... چند هفته پیش جمعه با دوستم رفته بودیم پارک ملت... بالای این تپه یه خانواده ای زیلو و زنبیلشونو پهن کرده بودن... بچشون از بالای تپه با هیجان میدوید پایین... منم خیلی دلم میخواست!... دلم یه جمع خانوادگی خواست... با یه دس ورق!!!... تخم هندانه... خرما ارده!!.. و چایی!!!... و آفتاب زمستان و ... توپ والیبال ...
.
.
.
.
دوم پایین تصویر... جدیدا آلرژی پیدا کردم رو اینکه تو پارک در حال خوردن چیزی باشم و حیوون ها دورم جمع شن!... بهشون ندی!.. هی نگات میکنن!.. بهشون بدی پر رو میشن و میخوان لقمه ات را از دستت کش برن!...
سلام
جاتون خالی بود تو وبلاگم...کجا بودید اینهمه وقت؟
خوش بگذره ایشولله.
موفق باشید.
الی جان
یه چیزی رو در مورد گربه ها و کلاغ های پارک ملت نمیدونی.
اونم اینه که یه پیرزن حدود 19 ساله که ....
ولش کن یادم نبود اهل خوندن متن های طولانی نیستی.
شب خوش.
اااااه ه ه
منم متنفرم..اون دفه با افروز رفته بودیم ساندویچ خریدیم بردیم..
یه بچه گربه ی لووووووووووووووس اومد چسبید بمون..
خیلی پررو بود یهو میپرید رو پات(رو نیمکت پارک نشسته بودیم) دست میزد به نونت..
انقد افروزو لعنت کردم..چون اون اول بش غذا دادو نازش کرد
الی گربه چاقالوهه ی تو دانشگا یادته؟؟بش کالباس ندادم پشت چشم نازک کرد؟؟؟
آره یادمه:دی
گربه های تهرانی ان دیگه
اِ !
عین همین گربه رو من دیدم !
دیروز تو پارک ساعی تهران .
البته 2 تا بودن .پر رو پر رو کنار من لم داده بودن یه گوشه داشتن حمام آفتاب میگرفتن . ازشون عکس گرفتم .
عکسش چه کیفیتی داره هاااا...
یه بار داشتم پارک ملت ناهار میخوردم یه گربه اومد دمش بریده بود خونی مونی بود حالم بد شد .. الانم حالم بد شد....
این بود خاطره من !
ولی من دوسشون دارم هر چقدر هم پررو باشن