درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

بی مرام ها

کلا کشته مرده ی اینم که بی برنامه بریم بیرون...:دی 

 

عصر باغ یکی از آشناها بودیم... موقع برگشت از میزبان تشکر کردیم که یهویی همه را دور هم جمع کرد... میزبان هم از همه تشکر کرد که پایه بودن و هیشکی ناز نکرد... 

بعدش دیدیم جو صمیمیه... باحاله تصمیم گرفتیم شام بخریم با خودمون ببریم یه جای دیگه دور هم باشیم... تو ۳ دقیقه این فکر به ذهنمون رسید و برنامه ریزیش انجام شد و حرکت.... نیم ساعت بعد اونجا بودیم... شام خوردیم... 

بعدش دیدیم جو صمیمیه... باحاله... تصمیم گرفتیم کله ی سحر صبحانه هم بیایم همونجا... 

 

داشتیم وسایلو جمع میکردیم دختر عمه زنگ زد گفت بیاید خونمون دور هم کمی بازی کنیم!!... همه در حالی که خسته بودیم و لالا داشتیم... و صبح زود باید بیدار میشدیم... رفتیم خونه دختر عمه!!!... 

 

 

اینا رو گفتم که بگم... این که خانوادتا پایه هستیم به کنار... من بیشتر از بقیه پایه هستم... ولی دیروز چند نفر ناجوانمردانه با هم بیرون رفتن بدون اینکه بهم بگن... یعنی هیییچکدومشون هیچی نگفتن... هیییشکی به یاد من نبوده....:((( من رسما ناراحتی خودمو اعلام میکنم... :(

جالبه... سیمین امروز تماس گرفته میگه ما بهت نگفتیم فکر کردیم تو دوست نداری باهامون بیای!!... بعد من نمیدونم چرا این فکرو کردن!!... هیچکدومشون از نزدیک منو ندیدن!!!.... :(

نظرات 12 + ارسال نظر
هانیه جمعه 12 فروردین 1390 ساعت 01:48 http://gamaj.blogsky.com

ایول به جمیعتون!

:)

:دی

پسر دزفولی جمعه 12 فروردین 1390 ساعت 03:14

از این بی مرامی ها زیاد دیدم.
الان به این نتیجه رسدم:فقط خودم فقط خدا

پسر دزفولی جمعه 12 فروردین 1390 ساعت 03:20

خیلی این ور اون ور میری!!!!پای مرغ خوردی!!!!

سیمین صبا جمعه 12 فروردین 1390 ساعت 12:44 http://sangesabur66.blogfa.com

وای الی
خب من قبلا بهت گفته بودم بیا انجمن! یادت نیست؟
منم فکر کردم حتما دوست نداری
از این به بعد هر برنامه ای بود من اول به تو می گم!

آرون شید جمعه 12 فروردین 1390 ساعت 16:46

ضمن اینکه دوباره به فضای مجازی برگشتم، از همینجا مراتب شدید اعتراض خودمو اعلام می کنم!
بینم تو اسم و فامیلتو به همه گفتی الا من؟!

ما رو باش بابا!
ولی کلی خوش گذشت و البت جای شما و یه نفر دیگه که من دوس داشتم اونم باشه، خالی بود شدیـــــــــد!

فک کنم به لطف بعضی ها...دیگه همه میدونن جز خواجه حافظ شیرازی

مهران بقایی جمعه 12 فروردین 1390 ساعت 22:25 http://www.alefba.net

بدین وسیله کلیه ی مسئولیتهای این حرکت ناجوانمردانه را به عهده میگیرم و برای هرگونه مجازات اعلام آمادگی نموده واگر حلال نکنید تا روز سیزده بدر در یک حرکت جوانمردانه از پل شناور انتحار خواهم کرد

نه ه ه... این چه کاریه آقای بقایی...


ما چیزی از شما به دل نمیگیریم...

محسن دزنگار شنبه 13 فروردین 1390 ساعت 14:50 http://dez-negar.blogfa.com

حدس میزنم چرا بهت نگفتن !

پسر دزفولی شنبه 13 فروردین 1390 ساعت 14:55

به نظر شما داشتن دوس دختر برای من خوبه یا بد؟؟چون من ندارم ولی الان شدیدا دوس دارم داشته باشم.به نظر شما این کارو بکنم یا نه؟؟
منظر راهنمایی شما هستم

علیرضا مخبر دزفولی شنبه 13 فروردین 1390 ساعت 17:52 http://www.dralirezamokhber.blogfa

سلام
سال نو مبارک
کم پیدائی اساسی ؟!
موفق باشی هر جا که هستی...

رو سیگنال های صوتی ریه کار میکنم دکتر... جای دوری نیستم...

احسان یکشنبه 14 فروردین 1390 ساعت 05:48 http://kajopich.blogfa.com

از بی مرامی نگو که این عید سلسله جبال بی مرامی ها بود...
دارم در مورد خیلیا تجدید نظر میکنم...

محمد باغبان پور یکشنبه 14 فروردین 1390 ساعت 17:02 http://www.Nas626.blogfa.com

سلام
اول امیدوارم که همیشه خوش باشین دوم اینجا هرچی اتفاق می یفته تقصیر اقا مهران هست میشناسیش که؟بانی مراسم چون اون همه رو دعوت کرد ولی کلان جای شما خالی بود سفر بیاماندنی بود راستی یادم رفت بگم گزارش سفر انجمن قصه به کرخه آمادس حالا که نمیومدی بخونش لطفاً باور کن من بیگناهم.

پسر دزفولی یکشنبه 14 فروردین 1390 ساعت 20:30

چرا نظراتم رو تایید نمی کنی؟؟چرا جواب نمیدی؟؟
شما چون همشهری من هستید ازتون کمک خواستم پس چرا کمکم نمی کنید؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد