درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

روزمره

+خسته شدم از این سرماخوردگی و حساسیت لعنتی که نمیدونم چرا دست از سرم برنمیداره... در مقابل همه ی این قرص و آمپول های کوفتی داره مقاومت میکنه... دیروز ظهر تو خواب عمیق بودم یهو از خواب پاشدم... پشت سرهم عطسه... عطسه... عطسه... فکر کنم بیشتر از ۵۰ تا عطسه کردم... نفس نداشتم دیگه!!... با خودم گفتم دیگه این قرص ها هیچ فایده ای نداره... باید یه فکری کنم!... سرچ کنم و خودم دنبال یه راه حل جدید باشم!... 

 

(احتمالا دلیل این عطسه های من مثل خیلی اتفاقات فیزیولوژیک دیگه مثل رفلکس های خاصی که بعضی ها دارن و تو هیچ کتابی دلیلشون نوشته نشده باشه... مث آبریزش بینی و عطسه ی بعضیا یا خارش چشم موقع برداشتن ابرو!!!...) 

 

رفتم سراغ کتاب های فیزیولوژی!... 

(ایمپالس عطسه از طریق عصب ۵ ام به پیاز مغز میره و باعث بوجود اومدن عطسه میشه!!... فک کردم اگه عصب ۵ ام را از کار بندازم دیگه ممکنه عطسه نکنم و خلاص شم از شر این عطسه ها... ولی خب اونوقت یه عمل دیگه مختل میشه!!... بیخیالش شدم...) 

 

(موقع عطسه شراع الحنک به طرف پایین کشیده میشه بطوری که مقدار زیادی هوا به سرعت از طریق بینی عبور میکنه!.... و به این ترتیب به پاک کردن بینی  و اون مجاری و لوله ها و غیره از مواد خارجی کمک میکنه!!... بعد من نمیدونم تو این لوله ها و مجاری این بینی گنده ی من چی هست!!... که با ۵۰ تا عطسه بیرون نمیان اینا!!.... تا منو نکشن ول کن قضیه نیستن!!...) 

 

 

به اصرار هم اتاقی آماده شدیم بریم دکتر!... باز اسم دکتر که اومد!... حال من خوبه خوبه خوب شد!... نه اثری از سرما خوردگی بود نه عطسه... نه آبریزش بینی!... باهم تو خیابان قدم زدیم و لذت بردیم از هوای فوق العاده... و بوی باران... مطب دکتر تعطیل بود.... فهمیدیم که دلیل عطسه های من چیزی نبود جز نیاز به قدم زدن تو هوای بسیار عالی و لذت بردن از باد خنک بهاری... و تماشای درخت های خشک سر بلوار که حالا دیگه پر از جوانه و برگ های خوشرنگ هستند....

نظرات 7 + ارسال نظر
سیمین صبا پنج‌شنبه 18 فروردین 1390 ساعت 20:44 http://sangesabur66.blogfa.com

سلام الی جان!
من حاضرم از صبح تا بعد از ظهر عطسه کنم ولی بعد از بعدظهر تا پاسی از شب توی این هوای عالی
قدم بزنم!

سیمین من حاضرم یه هفته تو خونه بمونم ولی خوب شم!..

دختراردیبهشتی پنج‌شنبه 18 فروردین 1390 ساعت 22:10

عطسه زیاد از بیماری نیس.حساسیته.
احتمالا به فصل.
آنتی هیستامینی چیزی باید بخوری
بیرونم که رفتی چون هوات عوض شده خوب شدی.

شازده کوچولو جمعه 19 فروردین 1390 ساعت 03:17 http://yekpesar.blogsky.com

سلام

امیدوارم توی این فصل قشنگ به هیچ عنوان مریض نشی و ازش لذت ببری

من که خیلی وقت هستش که مریض نشدم ، شاید 10 سالی بشه ، البته بغیر از اون آبله مرغون پارسال شب عید

amour جمعه 19 فروردین 1390 ساعت 03:33 http://amourforever.blogfa.com

سلام
خوبی؟؟ چه خبرا؟؟
آی گفتی من هم دچاره همین حساسیت مضخرف شدم و حسابی سرمای اساسی خوردم حالا همه سرما خوردگی یه طرف این عطسش هم یه طرف می دونستی سرعت عطسه چندین مایل در دقیقه است
و فکرش رو کن چه فشاری به بدن میاره واسه همینه که تو هیچ وقت نمی تونی موعقه عطسه کردن چشمات رو باز نگه داری

چه عجب آمور... از اینورا.....

خوش اومدی...

عبدالکوروش جمعه 19 فروردین 1390 ساعت 19:30 http://www.potk.blogfa.com

اقدر اشد کوردی سرت نکنس؟!

محسن دزنگار جمعه 19 فروردین 1390 ساعت 20:04 http://dez-negar.blogfa.com

خب ببین ! در مورد اون عطسه ها هیچ حرفی ندارم ! یعنی هیچ اطلاعاتی ندارم که بخوام در مورد عطسه های حساسیتی بگم !
ولی اطلاعات مفیدی به دست اوردم با اون توضیحاتی که از این کتاب های فیزیولوژی نوشتی !

ولی در مورد اون قسمت آخر .. منم حسش کردم امروز..واقعاً تو شمال درخت هایی که خشک بودن...زمین های خالی تو همه جا....حالا همه خوشرنگ شدن...همه شکوفه زدن....بعضیا زرد ؛ بعضیا بنفش..بعضیا سبز و... و ترکیب این رنگا چه دلنشینه....
حالا حتماً عکس میزارم میبینی.........

اینجوری میشه بهار رو دید....بهار رو احساس کرد....

لژیونلا یکشنبه 21 فروردین 1390 ساعت 11:04

دکتر خوبه. حتما برین پیشش.

رفتم!!!....

و از وقتی از دارو ها استفاده میکنم خبری از عطسه نیست....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد