درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

:)

خیلی وقت پیش... ازش خواسته بودم با بابا در مورد یه چیزی حرف بزنه و راضیش کنه... دیروز عصر.. برای اولین بار.... اس ام اس داد... گفت امروز بابات اینجا بود الی... قضیه حله:دی....:) 

میدونستم بابا خیلی قبولش داره و میدونستم که کارشو خوب بلده... ولی نه تا این حد:دی... راستش اصلا یادم رفته بود همچین کاری ازش خواستم.... دیروز هم سورپرایزم کرد و هم خوشحال...  

 

 

و هم اینکه.... 

 

یه جورایی دلم تالاپ تولوپ کرد که برم دزفول..... 

 

این شد که طبق معمول... یهو تصمیم گرفتم... بلیط بگیرم و ۲روزه برم دوپینگ کنم و برگردم... 

 

شاید این سفر یه جورایی با همیشه فرق داشته باشه...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد