درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

روزمره

روز قبل از امتحان... رفتم پیش علی جون.. بهش گفتم که من خیلی درس خوندم دوست دارم ۲۰ بشم!... از امتحانای شما میشه ۲۰ گرفت؟.... علی جون خندید و گفت اگه خوب خونده باشی میشه!... فرداش سر امتحان... اومد بالای سرم و آروم با نیش تا بناگوش باز شده گفت ۲۰ میشی دیگه؟... منم پر رو!... بهش گفتم اگه بهم بگید تو این تابع تبدیل از کدوم قسمت باید فاکتور گرفت که صورت و مخرج به سینوس تبدیل بشه آره!!... گفت نمیخواد به سینوس تبدیلش کنی... بزار همینجوری باشه!!... امتحانو دادیم... بعد امتحان رفتم پیشش گفتم علی جون من حرفمو پس میگیرم.... از امتحانهای شما میشه پاسی گرفت!!... باز خندید!!!.... 

 

 

غروب... بارون خیلی آروم مث شبنم میومد... هوا فوق العاده بود... با بچه ها شام رفتیم سپید... جدیدا علاقه ی شدیدی به سپید پیدا کردیم!!... بچه ها هم همیشه پایه...

نظرات 4 + ارسال نظر
ghazal سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 12:24 http://mylovelylife.blogfa

حالا امتحان خوب بود؟؟؟ نمره اول کلاس میشی که پیش علی جون رو سفیدمون کنی؟
این روزهای با هم بودن واقعا قشنگه خوش باشین همیشه

اوهوم... بد نبود...

مرسی غزال جان

سیمین صبا سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 19:22 http://sangesabur66.blogfa.com

سلام الی جون
خوشحال شدم که امتحانت رو خوب دادی. امیدوارم تا آخرش همیشه راضی از سر جلسه امتحان بلند شی.

نرگس سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 22:43

سه روز پیش فاطی گفت فردا یه امتحان خیلی سخت دارم برام دعا کن. این همون امتحان بود؟
علی جون استاد کدوم درستونه؟

نه!.. فاطی به درس خیلی ی ی ی سخت داشت... ولی خیلی ی ی ی خوند... فکر کنم عالی داده....

علی جون پردازش سیگناله... فاطی باهاش کلاس نداره...

دختراردیبهشتی سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 23:48

بچه ها هم همیشه پایه؟؟؟
بچه ها رو تا جایی که میشناسم هیشوخت پایه نبودن!!!!
با کیا میپری؟؟؟؟

با زهرا و سارا دیگه....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد