درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

چه گیری افتادیم

میگم!... چطوره یه پیج (چه گیری افتادیم) اینجا وا کنم!؟؟ 

 

  

ساعت ۱۱:۳۰ دختر عمه زنگ میزنه... میگه اگه بیدارید پاشیم بیایم خونتون... میگیم بله.. اتفاقا حوصلمون سر رفته تنهایی... سریع پامیشیم خونه را تمیز میکنیم... تو یه ربع خونه برق میوفته!... مسیج میدیم به دختر عمه که کوشین پس؟... میگه یه جایی هستیم میگن تا سحر باید بمونید نمیذارن بیایم!... میگیم خب دستت درد نکنه باعث شدی خونمونو تمیز کنیم.. خوش باشی... گلی گریه میکنه میگه همین الان یاید کسی بیاد خونمون!!... 

 

 

مادر بزرگم بعد از چند ماه منو دیده... سر سفره ی افطار لازم میدونه که به اندازه ی چند ماهی که خونشون نرفتم باید بخورم!... هر چی میگم مادر بزرگ دارم میترکم... میگه خوشمزه نیس؟... دوس نداری؟... برات یه چیز دیگه درست کنم!!!... منم مجبور میشم در حد مرگ بخورم که طفلی ناراحت نشه!!... 

 

 

چه گیری افتادیم هاااااا! 

یارو اومده میگه چرا پسورد اون نوشته ات را به من ندادی ولی معلومه به بعضیا دادی چون یه نفر برات کامنت گذاشته!... 

 

خواهرمان بعد از ۱ ماه دیشب اومده میگه آجی... اصلا میدونی تو کادو تولد به من ندادی!!.... میگم مامان و بابا از طرف هممون دادن دیگه!... میگه نه قبول نیس.. میگم خب باشه میبرمت بیرون هر چی خودت دوس داشتی برات میخرم!... میگه ایکس باکس دوس دارم!!.... واقعا چه گیری افتادیمااااااا 

  

 

باقی اش باشه شما!

نظرات 10 + ارسال نظر
آرون شید یکشنبه 30 مرداد 1390 ساعت 19:01 http://aron.parsiblog.com

امین دوشنبه 31 مرداد 1390 ساعت 17:23

اوهوم اوهوم اوهوم..

مسعود دوشنبه 31 مرداد 1390 ساعت 20:33

گل!

محمد(عکاس باشی) سه‌شنبه 1 شهریور 1390 ساعت 10:55 http://birnaimage.aminus3.com/

سلام الی جان
واقعا چه گیری افتادیا!!!!!
خیلی روزمره باحالی بود.وای من اینقدر مادر بزرگمو دوست دارم که نگو و نپرس.
بعدشم آبجی راست میگه واسش ایکس باکس بخر پس خواهر چه بدرد می خوره.
موفق باشی.

یه... چهارشنبه 2 شهریور 1390 ساعت 18:26

دریغ از یک کلمه "تشکر"ساده واسه خوندن این همه مطالب وبلاگتون!
البته من انتظار تشکر ندارم چون شما به من نگفته بودی مطالب وبلاگمو بخون که حالا بخوای ازم تشکر کنی. بحث من یه چیز دیگه اس.
من این جور رفتارو تا حالا چندین بار دیدم هر وبلاگی رفتم و کامنت گذاشتم در مورد پستشون فقط در صورتی ازش استقبال میشد که موقع ثبت نظر تو اون قسمت خالی آدرس وبلاگمو مینوشتم اونوقت طرف کلی حال میکرد و میومد تو وبلاگم یه نظر میذاشت و بلافاصله هم لینک کردن و الخ.
ولی هر وقت که آدرس وبلاگ نمینوشتم خبری از این حرفا نبود.

متشکرم یه...

یه... چهارشنبه 2 شهریور 1390 ساعت 18:27

آخه ما آدما چرا اینقدر غرور داریم؟ چرا واسه نظرات دیگران ارزش قائل نیستیم؟چرا وقتی یه هنری یا حرفه ای یا هر چیز دیگه ای داریم که ما رو از سایر افراد جامعه تا حدودی متمایز میکنه فک میکنیم الان دیگه آخرشیم؟!
من حقیقتا تمام مطالبی از وبلاگتون رو که گفتم،خوندم. واسه استفاده ی خودم هم اینکارو میکنم. امیدوارم اون دوستایی هم که میان نظر میذارن و کلی تعریف و تمجید از مطلب پست، واقعا اون پست رو خونده باشن نه صرفا واسه اینکه طرف مقابل هم بره به وبلاگشون سر بزنه و کامنت بزاره،تا تعداد کامنتاشون برن بالا و ...!!!

چی بگم والا

یه... چهارشنبه 2 شهریور 1390 ساعت 18:28

خواهشا از این حرفا ناراحت نشید و بلافاصله تو این ماه رمضونی دوتا فحش نثارم کنید و روزه تون رو خراب کنید!:) الان فضای غالب وبلاگهای ما اینه. الان هر وبلاگی سر بزنید و یه نگاه به قسمت نظرات بندازید متوجه نظرات بی ربط به موضوع پست میشید.
در مورد این مطلب: " یارو اومده میگه چرا پسورد اون نوشته ات را به من ندادی ولی معلومه به بعضیا دادی چون یه نفر برات کامنت گذاشته!... " من نگفتم پسورد بده. واقعا برداشتتون این بود؟! واقعا متاسفم، بیشتر واسه خودم
امیدوارم موفق باشید.

البته منظورم شما نبوداااا.... شما به خودت نگیر

دختراردیبهشتی پنج‌شنبه 3 شهریور 1390 ساعت 02:46

ها ها ها
آره باحال بودددد..

مریم پنج‌شنبه 3 شهریور 1390 ساعت 11:06 http://mosafer777.blogfa.com

سلام

همه چیز آروومه تو چقدر خوشحالی

احسان پنج‌شنبه 17 شهریور 1390 ساعت 15:00 http://kajopich.blogfa.com

خو بچه دوس داره
چرا واسش نمیخری؟!

خودمم دوس دارم... میخرم براش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد