درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

روزمره

ها اینو یادم رف بگم 

 

آخرین باری که عکس ۳ در ۴ گرفتم.... فک کنم اول دبیرستان بودم... اون موقه سلمه دانشجو بود دزفول... با سلمه و مرضی رفتیم عکاسی... موقع عکس گرفتن من همش میخندیدم... بعد عکاس اون دو تا رو از اتاق بیرون کرد تا من نخندم.... بعد عکسو گرفت... سال ها گذشت.... هر جا عکس میخواستم همونو میدادم... دانشگاه... کارت ملی.. گواهینامه... شناسنامه... و ..... 

 

دیگه اینکه از چند وقت پیش تصمیم گرفته بودم که سر یه فرصت برمو عکس جدید بگیرم.... 

 

بعد... چند روز پیش داشتم میرفتم سوار اتوبوس شم... اول خط بود و چند دقیقه ای طول میکشید تا اتوبوس پر شه.... یه عکاسی هم اونجا بود.... رفتم به مدیر خط گفتم این اتوبوس کی حرکت میکنه؟... گفت رانندش رفته نماز.. برگرده حرکت میکنه... بهش گفتم آقا نگهش دار من برم عکاسی و برگردم:دی... گفت باشه دخترم:دی 

 

رفتم تو عکاسی... خیلی باحال بود....

 

عکاس هم پیرمرد مهربونی بود داشت سام وان لایک گوش میداد:دی... مدیر خط اومد بهش گفت آقا عکس ایشونو زود بگیر یه اتوبوس آدم منتظرشن:دی.... یه عکس پرسنلی خوشکل گرفتم خیلی باحال شده :) 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد