درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

چشامون وا نمیشه

امروز صبح خیلی به سختی بیدار شدم... خیلی... اصن چشام وا نمیشد.... اصن این روزا هر روزش همینجوریه... هر روز صبح به این امید از خونه میام بیرون که عصر که رسیدم خونه میخوابم... بعد عصر هم که میشه... با خودم میگم فردا از سرکار که برگشتی میخوابی.... بعد هیچ وقت این اتفاق نمیوفته و من همیشه خستم :( 

 

 

امروز... همکارمم مث منه.... الان سر میزش بهش میگم چایی میخوری؟؟... میگه نه.... میگم بخور خواب از سرت بره.. میگه نه کار از این حرفا گذشته.... چای هم کاری ازش بر نمیاد.... این سعت هم انگار چسب ۲ قلو ریخت روش!!.... بعد هر دوتامون بلند بلند خندیدیم :) 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد