درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

روزمره

یه کم از ظهر گذشته.... میاد دنبالم... وسایلو تو ماشین جاسازی میکنیم و حرکت..... جاده خیلی شلوغه... در حد ترافیک اتوبان های تهران.... همه ی ماشینای دوروبرمون کلافه اند.... ما سرخوش :)))


نرسیده به بروجرد جاده ترافیکه کلی تصادف شده ماشینا ایست مطلق..... یا نهایتا سرعت 10 کیلومتر در ساعت حرکت میکنن.... ملت تو ماشینا بی حوصله جاده رو نگاه میکنن... ما با خوشحالی تو ماشین شام میخوریم و میخندیم :))


باباش و بابام هر نیم ساعت یه بار زنگ میزنن میگن کجایید.... نگران ما هستن و میگن جاده بارندگیه مراقب باشید.... دوتاشون شب بیخواب شدن.... ما خونسرد و آروم میریم و بهشون نمیگیم کجاییم فقط میگیم نگران نباشید ما مراقبیم :)).... و لبخنننند :))



نصف شب میرسیم دز....


نهار مهمونیم..... شام نیز.... فرداش نهار و شام نیز..... اصلا فرصت نمیشه کارایی که تو این دو روز میخواستیم انجام بدیمو انجام بدیم :))))


این دو روز عین برق و باد گذشت :))....


ولی عالی بود....


موقع برگشتن اولش دوتامون بیداریم و کلی حرف میزنیم....ولی بعدش بصورت متناوب یا من خوابم اون در حال رانندگی یا اون لالا و من در حال رانندگی..... از قم تا تهران هم دو تامون خواااااااب :)))) یکی خواب مطلق یکی هم در حین رانندگی خواب :))


سفر کوتاه خیلی خوبی بود :))))


خداااااااااا این لحظه ها رو از ما نگییییر :)))

نظرات 1 + ارسال نظر
tinivini شنبه 25 آبان 1392 ساعت 14:32 http://tinivinii.blogfa.com

خــــــوش به حـــــالتون
منم میـــــــخوام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد