درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

فردای روز فارغ شدن

صبحش از خواب پاشدم یادم نبود من آدمی هستم که دفاع کرده:دی.... خیلی خوب بود.... عصرش کپل دفاع داشت رفتیم دانشگاه... رفتم پیش دکتر،... تا منو دید گفت به! عروس خانم فوق لیسانس:دی.... بعدش گفت تو دیروز منو کشتی:دی چرا نگام نمیکردی همش داشتم بهت اشاره میدادم:دی.... میخواستم داد بزنم دیگه:دی.... بعدشم کمی صحبت و بعدشم دفاع کپل و خدافظی از این دانشکده....


.

.

.


و الان من آدمی هستم که میتونم هر کاری دوس دارم انجام بدم.... یعنی هر کاری.... فیلم، سریال، کتاب، باشگاه، تئاطر، مهمونی، خرید، مسافرت، دزفول و .....


.

.

.


هنوز گاهی یادم میره :))))

نظرات 2 + ارسال نظر
دختراردیبهشتی سه‌شنبه 22 بهمن 1392 ساعت 16:45

په کی من همچی آدمی میشمم
دلم میخاااد

می شی می شی :))

باید مث من تو خونت باشه:دی

سید مرتضی سبزقبا شنبه 3 اسفند 1392 ساعت 18:48 http://www.smsfilm.blogfa.com

سلام.
چه خوب! امیدوارم همیشه از نحوه ی برنامه ریزی زندگی تان رضایت داشته باشی.
موفق و سلامت باشی ان شاء الله!
یا حق.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد