درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

روزمره

دیروز دوباره رفتم شرکت قبلی... خیلی خوب بود.. اصلا مث مصاحبه های روز اول نبود... یعنی در واقع اصلا مصاحبه ای نبود... مستقیم رفتم سر میزی که قبلا داشتم.... خانمی که به جای ما آمده بود از من خجالت میکشید... سریع میز را ترک کرد و گفت این جای شماست!! بعد کمی تعارف برای هم تیکه پاره کردیم و دوباره نشست و اصول کارهای جدید را برایم توضیح داد... همه چی خیلی آرام و خوب بود... احتمالا مجددا همکاری را آغاز میکنیم.


.

.

.


بعد با خلبان قرار گذاشتیم و رفتیم توپ خونه... و برای منزلمان یک گوشی تلفن خریدیم. بعد از توپ خانه تا میدان شهدا پیاده رفتیم(آیکون خیلی گریه) به همین خاطر خلبان مجبور شد برایم جایزه بخرد... دو شمعدان کریستال خیلی خیلی خوشکل... شب هم طبق معمول لو باتری رسیدیم خونه...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد