درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

درباره ی الی پلی

روزمره های مامان حلما و همتا

روز خانواده

روزی که باهم رفتیم مجسمه های ویلوتری رو خریدیم، فروشنده همش میگفت خانوم 4 تا بچه برای چیتونه به فکر مخارجشون باشید!... ولی من اصرار داشتم که حتما هر چارتاشو بخریم.... شب خونه عمه مریم دعوت بودیم... مجسمه ها رو بردیم بالا تا نظر بقیه رو بدونیم... هیچ کدومشون اون حسی که من و قلب داشتیمو نداشت!... مجسمه ها یه خانوم باردار بود کنار همسرش و چهار تا بچه... وقتی اینا رو کنار هم گذاشتیم خلبان میگفت من با تمام وجود لبخندو تو چهره همشون میبینم... ولی علی گفت این زنه حاملس اینا همه نگران دورش نشستن!!!...


.

.

.


الان دارم به تک تکشون نگاه میکنم عاشق تک تکشونم.... دیدنشون حس خوبی برام داره... 


.

.

.


دلم چهار تا بچه قد و نیم قد میخواد :))) که از سرو کولمون برن بالا.... یه خانواده بزرگ برخلاف خانواده های تک فرزند امروزی.

نظرات 3 + ارسال نظر
masoud دوشنبه 28 مهر 1393 ساعت 16:52

ایشالا هم چهارتا سالم و سرحال داشته باشی هم واسه بزرگ کردنشون خیلی آُسوده خاطر باشی و هیچ مشکلی نباشه

این یه رویاس

سید رضا دوشنبه 28 مهر 1393 ساعت 18:46 http://srsreza.blogfa.com

سلام.بچه خوبه.مو یکی داروم.خدا ایشااله به تو هم بدهه.

به موقش ایشالا

دختر اردیبهشتی جمعه 2 آبان 1393 ساعت 12:51

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد