امروز صبح خلبان چشاشو که باز کرد گفت چی بپوشم امروز؟... بهش گفتم اون شلوار کتون سرمه ایه که زیر پیرهن راه راهه رو بردار بپوش... رفت وضو گرفت و اومد شلوارو برداشت... منم رفتم نماز بخونم.... برگشتم تو اتاق یهو میگه شلواره دکمه اش نمیبنده!... بهش یه لباس دیگه پیشنهاد دادم.... برداشت پوشید و آماده شد.... چند دقیقه وقت داشت... بهش میگم چه حسی داری میبینی لباسات یکی پس از دیگری قابل پوشیدن نیستن؟.... میگه هیچی حس خوشحالی :))
بعد میاد چند دقیقه پیشم.... بهش میگم تکرار کن... من تپل هستم... اول صبحی تکرار میکنه میگه من تپل هستم:دی
بهش میگم بگو همه ی لباس هایم دارند برایم تنگ می شوند... تکرار میکنه...
دوباره هی بهش میگم بگو من تپل هستم:دی واونم تکرار....
.
.
.
خدافظی میکنه میره سرکار... بعد از ظهر بهش زنگ میزنم... میگم نهار چی خوردی؟ شام چی برات درست کنم؟.... موقع خدافظی بهش میگم حالا تکرار کن 3 بار بگو من تپل هستم:دی... میخنده میگه اینجا بگم؟...:دی
سلام:-)ورزش که از زندگیمون حذف بشه روند چاق شدن شدت پیدا می کنه مثل من که ۵ کیلو شرمنده لباسام شدم :-)البته یک ماه فرصت میخوام مجبران کنم:-)تقصیر خانمها هم هست :-)غذاهای خوشمزه رو نمیشه نخورد:-)خوشحالم دوباره می نویسی